فیلم Black Widow پس از مدت ها انتظار اکران شد و توانست رکورد افتتاحیه دوران ویروس کرونا را بشکند و در دیزنی پلاس هم عملکرد موفقی از خود نشان داد. دنیای سینمایی مارول پس از حدود یک سال و نیم تعطیلی اجباری، اولین سینمایی فاز چهارم خود را رونمایی کرد. البته نمیتوان گفت تعطیلی. چون سریال هایی که دیزنی پلاس و مارول ساخته بودند توانست مخاطبان را از تاریکی در بیاورد و همچنان دنیای مارول رو به جلو حرکت کند، خانه نشین شدن مردم در دوران کرونا باعث شد تا مارول توسط سریال WandaVision و سریال The Falcon and the Winter Soldier مخاطبان زیادی را به سمت خود بکشاند. ولی ای کاش اهمیت بیشتری به فیلم بیوه سیاه میداد. ناتاشا رومانوف به طور حتم لایق این بود که اثر بهتر و عمیق تری راجب او و گذشته اش ساخته شود.
فیلم Black Widow که خیلی زود تر از اینها باید ساخته میشد، حتی در اولین اخبار ساخت این فیلم واکنش های مثبتی دریافت نکرد. این اثر که در روز های ابتدایی اکران خرج 200 میلیون دلاری خود را برگرداند، ولی با انتقاد های مثبتی همراه نبود. میتوان گفت فروش سریع این فیلم بیشتر بخاطر شخصیت محبوب و انتظار طولانی مدت این فیلم برای طرفدارانش بود.
ناتاشا رومانوف محبوب، در چاله بی هویتی بیوه های سیاه
زیرا بسیاری از مخاطبین اعتقاد داشتند که در حق بیوه سیاه کم کاری شده. همه اعضای اولیه و اصلی انتقام جویان رزومه کاملی در اختیار هواداران قرار دادند. نه یکی، نه دوتا. بلکه سه فیلم برای اکثرشان ساخته شده. در حالی که ما تا هفته پیش چیز زیادی راجب گذشته ناتاشا نمیدانستیم. حتی کاپیتان مارول که خیلی دیر از بیوه سیاه به انتقام جویان پیوست، فیلم اختصاصی داشت. حال که فیلم Black Widow اکران شده هم تاثیر خاصی بر فاز چهارم نمیگذارد. بلکه میتواند تکه پازل گمشده ای از فاز یک یا دو باشد که به زندگی و گذشته ناتاشا میپردازد.
تا کنون هیچ کاراکتری به اندازه بیوه سیاه، نیازش برای ساخت فیلمی اختصاصی را داد نزده بود. طرفداران برای اینکه بفهمند ناتاشا رومانوف واقعا چه کسی است یا در گذشته اش چه رازهایی دارد، مجبور بودند به اطلاعات پراکنده ای که از دیالوگ های جسته و گریخته او میفهمیدند اکتفا کنند. برای همین هیچ وقت فرصت جلب توجه یا صعود به چیزی بیشتر از یک مبارز را نداشت.
البته در فیلم Black Widow 2021 باز هم انچنان خوب عمل نکردند. چرا که این فیلم بیشتر به ادای احترام مجبورانه شبیه بود تا شناخت و معرفی ناتاشا رومانوف. متاسفانه بعد از تماشای این فیلم هم اطلاعات خوب و کاملی از زندگی او نمیفهمید. در فیلم Black Widow 2021 تنها بخشی کوتاهی از کودکی ناتاشا و یلینا را میبینیم. سپس پرش بلندی به اینده آنها که در ان ناتوانی اریک پیرسون ( نویسنده داستان) را در بیان داستان کمیکی شان میبینید.
فیلم Black Widow لایق ادای احترام مؤدبانه تری بود
داستان سرشار از کلیشه های ملال آور و خسته کننده برای مخاطب بود. و نقاط ضعف کلافه کننده ای برای طرفداران مارول در بر داشت. زیرا آنها قدرت اصلی مارول را در این زمینه میشناسند. و قبول دارند که برگشت به گذشته قابل توجیه است، حتی وقتی لازم نیست. ولی ضعف کیفیت فیلم سازی در این اثر را نمیبخشند. به خانواده اصلی ناتاشا پرداخته نشده و در معرفی خانواده تقلبی اش هم نقاط سوال برانگیز زیاد است و بسیار خشک و بی روح شخصیت پردازی ها را انجام داده. به چگونگی ساخت ابر سرباز ها پرداخته نمیشود. و فقط یک سازمان به نام اتاق سرخ بدون توجیه منطقی و واقعی این کار را انجام میدهد تا بتواند در نقاط مختلف جهان نفوذ و قدرت داشته باشد.
تسک مستر؛ درخشان در کمیک ها، بی اهمیت در فیلم
نه تنها در شناخت سازمان ضدقهرمان فیلم به مشکل میخورید. بلکه شناختی از تسک‌مستر (Taskmaster) که مثلا قرار بود دشمن اصلی ناتاشا رومانوف باشد پیدا نمیکنید. فیلم بیوه سیاه مانند بسیاری از آثار دنیای سینمایی مارول در بخش مرتبط به شخصیت شرور داستان، کمی ضعیف عمل میکند. تبلیغات جدید فیلم بر کاراکتر تسک‌مستر تأکید دارد. او کسی است که میتواند مهارت‌های جنگی دشمن خود را تقلید کند. صحنه‌های مربوط به این کاراکتر از لحاظ اکشن قوی هستند، اما به‌نظر می‌رسد که فیلم در نهایت به شرور قوی‌تری نیاز دارد. با همه اینها، شورتلند می‌داند که چگونه بیوه سیاه را از سایر آثار فیلم‌سازان دنیای سینمایی مارول متمایز کند. این فیلم جاه‌طلبانه‌تر از آن چیزی است که معمولاً از آثار دنیای سینمایی مارول انتظار داریم.
حتی کارگردانی فیلم Black Widow هم به خوبی پیش نرفته و این فیلم و شخصیت پرپتانسیل فدای ناشی بودن کارگردان شده. در بسیاری از صحنه ها دوربین نه در اختیار شخصیت است و نه فضا سازی را بهدرستی انجام میدهد. هیچ تجربه و مهارتی پشت کارگردانی این فیلم نیست. در صحنه های اکشن زاویه نامناسب و کات های بی جا، عصاره هیجان را میگیرد. همچنین بیشتر سکانس ها با فکوس کدر و نورپردازی نا مناسب به اشفته بازار تبدیل میشود.
البته این در همه‌ی دقایق فیلم صدق نمیکند و کم و بیش صحنه های اکشن و فیلم برداری مناسبی انجام میشد. در اکثر صحنه های اکشن از خودتان میپرسید که واقعا جلوه های ویژه بصری توسط استودیو مارول ایجاد شده؟ در صحنه های انتهایی، کیفیت صحنه های اکشن به قدری پایین می اید که از واقعیت دور شده و شبیه بازی های ویدویی میشود. در مبارزات ناتاشا و یلینا با اتاق سرخ به قدری جلوه های ویژه ضعیف است که خنده دار است.
فیلم بلک ویدو: بدون خلاقیت، بدون جذابیت
در فیلم Black Widow 2021 مسیر مشخص و قابل پیش بینی هیجان را از مخاطب میگیرد. و همچنین اجازه نمیدهد تا فیلم با خلاقیت پیش برود. مثلا یک گاز مشخص برای رهایی از تسلط ذهنی خیلی ایده پیش پا افتاده ای است. با در صحنه ای که ناتاشا متوجه میشود که تسک مستر از حرکات حریف خودالگو میگیرد، میتوانستیم شاهد این باشیم که ناتاشا چطور بر آیینه خودش غلبه میکند. یا چالش های دیگری که در فیلم یه سادگی محض میرسید. با اینکه حتی در برخی مواقع داستان به پیچیدگی نزدیک میشد، بلافاصله از آن روی برمی گردادند.
البته به تیم بازیگری فیلم Black Widow نمیتوان خرده گرفت. زیرا کار خود را به خوبی انجام دادند و این فقط اسکارلت جوهانسون نبود که در این فیلم درخشید. فلورنس پیو بازیگر نقش یلینا، مارا برای ادای احترام به قهرمان جدید دنیای سینمایی مارول آماده کرد و همچنین دیوید هاربر در نقش الکسی بهتر از هر بازیگر دیگری در این نقش درخشید. شاید به همین خاطر باشد که سکانس دورهمی دوباره خانواده یکی از بهترین لحظات فیلم بود، به دور از شوخی های نابه‌جا که بغض های سنگین شده و حرف های قورت داده شده به آن عنصر دراماتیک زیبایی میدهد که میتوان از بقیه لحظات فیلم جدا دانست، و چه فرصتی بهتر از این تا بازیگران قدرت نقش افرینی خود را محک بزنند.
بلک ویدو بعدی: آیا یلینا بلووا جایی در دل هواداران دارد؟
میتوان این احتمال را داد که یلینا بلووا میتواند به خوبی جای ناتاشا را بگیرد. من خودم از سرسخت ترین طرفداران ناتاشا هستم، اما از این مسئله نمیتوان غافل شد که فلورنس پیو به خوبی خودش را در دل طرفدارن مارول جا کرده. فلورنس پیو بازیگر نقش یلنا باید تمام تلاش خود را به بگیرد چرا که اسکارلت جوهانسون طی چند سال اخیر به بهترین نحو ممکن توانسته ناتاشا را جلوی دوربین به تصویر بکشد و انتظارات را از جدیدترین هنرپیشه‌ی نقش بلک ویدو به شدت بالا برده است. میتوان انتظار داشت که فلورنس با کمی تلاش و داستان های مثبت و دور زدن Dark Avengers، بیوه سیاه موفقی باشد، ولی مطمعنا نمیتواند بخاطر ذات سرکش و احساساتی که دارد مانند رومانوف با اعضای اونجرز همکاری کند.
با توجه به داستان هایش در کمیک بوک های مارول چندین بار مقابل آنها ایستاد و برخی اوقات در کنار هم تیمی هایش در میدان نبرد جنگید. حال که بازیگری مانند پیو در این شخصیت ثابت شده. باید منتظر باشیم تا ببینیم مارول چگونه به او و شخصیتش فرصت درخشش میدهد.
عدم احترام مارول به بازنشسته ها با جایگزینی آنها: از فیلم بلک Black Widow گرفته تا سریال Falcon & The Winter Soldier
یکی از بزرگ ترین اهداف مارول در ابتدای فاز چهارم جایگزین کردن بازنشسته ها است. در سریال The Falcon and the Winter Soldier، فاکون جای کاپیتان را میگیرد. پیتر پارکر جای تونی استارک را میگیرد و لوکی جای لوکی را میگیرد. و اکنون یلینا جای نتاشا را میگیرد. این طور نیست که مارول مرگ را چیز پوچ و بیهوده ای بداند و همیشه به قهرمان های بازنشسته خود احترام میگذارد. ولی به نظر من اینقدر سریع نباید جایگزین آنهارا معرفی کند. حالا که می‌دانیم یک نفر با همه‌ی قابلیت‌های بیوه‌ی سیاه در مارول وجود خواهد داشت، خلاء باقی‌مانده از فقدان ناتاشا رومانوف در بهترین حالت کمرنگ میشود.
فیلم Black Widow که شاهکاری از نقاط ضعف مارول است که فقط بخاطر شخصیت محبوبش مخاطبان را دور خود جمع کرده. فیلم Black Widow حتی اجازه کوچک ترین انحراف یا سوپرایز کردن مخاطب را به خود نداده. و همه چیز در ساده ترین حالت ممکن اتفاق می افتد. حتی جرات پرداختن به نقاط تیره تر و خشن تر داستان را از خود میگیرد و در پاستوریزه ترین حالت ممکن نمایش میدهد. صحبت هایی که بین ناتاشا و یلینا صورت میگیرد پوچ و بیهوده است. زیرا جفتشان از کارهای اتاق سرخ و افراد قربانی آن خبر دارند. تنها لحظات احساسی است که به آنها خوب پرداخته شده. که اکثرا با جوک های بی معنی وشتاب زده خراب میشود.
به طور واضح میتوانید فرق بیوه سیاه و سریال های جدید مارول را ببینید. ببینید که چه تبعیضی بین آنها اعمال کرده. از داستان و فیلم نامه بگیر تا حتی جلوه های ویژه بصری. هم نمیتوان این اثر را نا امید کننده دانست، هم نمیتوان آنرا اثر خوبی دانست. خلاصه که انتظار اثر بهتری را بعد حدود یک سال داریم.
در لحظه بودن کلید حل مشکلات ناتاشا رومانوف
با اینکه ما از قبل میدانستیم که ناتاشا جان خود را فدای نجات دنیا میکند ولی به ما در فیلم Black Widow فرصت عزاداری داده نمیشود. در یک سکانس آرام و احساساتی که به یلینا و دیدارش با قبر خواهرش اختصاص دارد. در سکوت فقدان و غم از دست دادن ناتاشا رومانوف به سر میبریم که ناگهان با صدای خالی کردن بینی جاسوس ناشناس به سکانس تجاوز علنی میشود و رشته احساسات را پاره میکند. بلافاصله هم معموریت بعدی یلینا را به او میدهد و شما با پایان شوکه کننده مواجه میشوید. همان سیاست همیشگی و زشت مارول. به لحظه حال تهمیت نمیدهد و بلافاصله مخاطب را به آینده مشتاق میکند. در حالی که لذت و اهمیت دراماتیک صحنه را میگیرد. هنوز اشک های یلینا خشک نشده که مارول ناتاشا را به فراموشی میسپارد.
این مشکل فقط برای فیلم Black Widow نیست؛ خیلی وقت است که مارول دربارهی اتفاقاتی که در زمان حال می‌افتند نیستند، بلکه مخاطبانشان را عادت داده‌اند که با اتفاقات زمان حال صرفا به عنوان وسیله‌ای برای گمانه‌زنی دربارهی اتفاقات آینده رفتار کنند. اما این مشکل آشنا در این مورد به‌خصوص بیشتر مشخص و اذیت‌کننده است.
بلک ویدوی محبوب ماندگار است یا ..؟
هنوز خبری رسمی راجب جدایی اسکارلت جوهانسون از پروژه های مارول به گوش نرسیده. ولی ما خیلی وقت پیش میدانستیم که این شخصیت به انتهای راه رسیده. همه ما ناتاشا رومانوف را دوست داریم و هرگز او و تاثیر او بر دنیای سینمایی مارول را از یاد نمیبریم. با اینکه لایق بیشتر از اینها بود ولی شاید همین کافی است که خانواده خود را پیدا کرد و توانست تاسیسات اتاق سرخ که دختر بچه های یتیم را به ماشین های ادم کشی تبدیل میکرد را نابود کند. شاید همین دلیل کافی بود تا ناتاشا جان خود را فدا کند تا بتواند به آرامش برسد. هنوز تاثیرات اتاق سرخ و عملیات های بی رحمانه اش در روحیه او دیده میشد، روحیه ای شکسته با جای زخم های فراوان.
او یک خانواده داشت و آن هم گروه انتقام جویان بودند. ما سعی و تلاش ناتاشا را در منسجم نگه داشتن گروه را دیدیم. گروهی که شاید تنها دلخوشی اش بود و لحظه ای برای فداکارای برای آنها شک نکرد.
برای اطلاع از مهمترین اخبار سینما و تکنولوژی مجله پلیرشاپ را دنبال کنید.