ایستراگ های نقد و بررسی سریال هاکای – Hawkeye

ایستراگ بخش جذابی از فیلم و سریال های قدیمی و خصوصا مدرن می‌باشد و سریال هاکای (Hawkeye) نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این مقاله قصد داریم از طریق ایستراگ های مختلف و نکات جذاب، نقد و بررسی اجمالی را درباره سریال هاکای پوشش دهیم. همانطور که می‌دانید سریال هاکای (Hawkeye) یکی از پروژه های جدید مارول در سرویس استریم دیزنی پلاس است که توانسته هایپ فراوانی را به دور خود جلب کند و بسیاری از طرفداران مارول را منتظر انتشار خود بگذارد. سریال هاکای بر حول محور یکی از شخصیت های اصلی اونجرز یعنی کلینت بارتون (Hawkeye) و شخصیتی تازه معرفی شده به نام کیت بشپ (Kate Bishop) داستان خود را جلو می‌برد. کیت نوجوانی است که از کودکی خود به دنبال رسیدن به بالاترین سطح ممکن در هنر های رزمی و مهارت هایی مانند کمانداری بوده و توانسته در سال های قبل از اتفاق افتادن وقایع سریال هاکای به هدف خود دست پیدا کند.

ایستراگ های مختلفی در سریال هاکای وجود دارد که به تمام دوران های دنیای سینماتیک مارول (یعنی از فاز یک تا فاز چهار که هم‌اکنون در آن هستیم) اشاره های ریز و درشتی می‌کند. این ایستراگ ها باعث بوجود آمدن یک پیوستگی بسیار جذاب و اتصال بین فیلم ها و سریال های مارول می‌شود و به نوعی، یک پاداش برای هواداران پر و پا قرص مارول تلقی می‌شود که همیشه به جزئیاتی مانند ایستراگ های سریال هاکای (Hawkeye) توجه کرده اند.

ایستراگ های قسمت اول سریال هاکای (Hawkeye)

کیت بیشپ خردسال و وقایع اونجرز 2012: هاکای کیت را نجات می‌دهد

کیت در اوایل قسمت اول سریال هاکای به دعوای میان مادر و پدر خود پی برده و بعد از آرام شدن توسط پدر و مادرش، به اتاق خود می‌آید تا بازی پازلی را بردارد و با مادر خود مشغول انجام آن شود. در همین لحظات است که صدای حملات مختلفی به گوش رسیده و اتاق کیت بیشپ متلاشی می‌شود. طولی نمی‌کشد که ارتش چیتاری که توسط لوکی در فیلم اونجرز 2012 رهبری می‌شد، کیت خردسال را مورد هدف خود قرار داده و به سمت خانه او حمله‌ور شوند، حمله‌ای که توسط هاکای به شکل قهرمانانه‌ای متوقف شده و باعث نجات کیت بشبپ می‌شود.

مارول در این صحنه از قسمت اول سریال هاکای (Hawkeye) به یکی از بهترین تکنیک های سینمایی چند سال اخیر خود دست برده و توانسته یکی از صحنه های قدیمی اونجرز 2012 را بازسازی کند. مارول در فیلم اونجرز اندگیم 2019 توانسته بود با به نمایش کشیدن صحنه های مختلفی از فیلم محبوب اونجرز 2012 محبوب، توجه بسیاری از افراد را به خود جلب کرده و به سینماتیک بودن این دنیای دوست‌داشتنی اضافه کند.

جر و بحث پدر و مادر کیت به وقایع چند دقیقه بعد و اونجرز 2012 اشاره دارد

مادر کیت مسئول گفتن لاینی است که یکی از ریزترین ایستراگ های صحنه های آغازین قسمت اول سریال هاکای (Hawkeye) می‌باشد. او در هنگام بحث با درک (شوهر خود) می‌گوید: “تو به اینکه پاسخ مشکلاتمان از آسمان به دامنمان بی‌افتند عادت کردی و هیچ تلاشی نمی‌کنی.” این صحنه دقیقا لحظاتی قبل از به وقوع پیوستن حمله ارتش چیتاری و ورود ارتش لوکی از آسمان اتفاق می‌افتد که به نوع خود یکی از ریزترین ایستراگ های سریال هاکای (Hawkeye) به شمار می‌رود. همچنین، این صحنه به موضوع جالبی اشاره می‌کند: مشکلات مالی خانواده بیشپ پس از حمله نیویورک حل می‌شوند و در واقع این حمله از آسمان، پاسخ مشکلات آنهاست چرا که امروزه اعضای خانواده بیشپ دچار هیچ مشکل مالی نیستند.

کیت بیشپ برج استارک را در میان خرابه های نیویورک می‌بیند

متاسفانه خانواده کیت، مستقیما رو به روی ساختمان استارک زندگی می‌کردند، ساختمانی که بلافاصله پس از حمله های ابتدایی چیتاری به نیویورک آسیب های زیادی متحمل شده بود. کیت در صحنه های ابتدایی قسمت اول سریال هاکای به این منظره غمگین خیره می‌شود، منظره‌ای که به خوبی در خاطرش نقش خواهد بست.

تریک شات معروف هاک آی از نمایی دیگر

همانطور که قبل‌تر توضیح دادیم، ایستراگ معروفی مربوط به حرکت قهرمانانه هاکای در صحنه های ابتدایی قسمت اول سریال هاکای وجود دارد اما توضیح ندادیم که این صحنه از نگاه کیت بیشپ و با پرسپکتیو جدیدی به ما بینندگان نمایش داده می‌شود.

یکی از دلایلی که جذابیت این صحنه را دوچندان می‌کند، هماهنگی تقریبا صددرصدی است که با صحنه اصلی از اونجرز 2012 دارد. در این صحنه هاکای جان کیت بیشپ را نجات داده و باعث ایجاد خاطره قوی و مثبتی در ذهن کیت خردسال می‌شود که دلیل اصلی علاقه او به کمانداری و ورزش های رزمی می‌باشد.

ایستراگ های تیتراژ سریال هاکای – اقتباس شده از کمیک های Hawkeye مت فرکشن و دیوید آجا

از آنجایی که سری کمیک های هاکای که توسط مت فرکشن و دیوید آجا به جلو برده شد، از بهترین سری کمیک های این شخصیت ابرقهرمانی بود، مارول تصمیم گرفت تا سریال هاکای را با خط داستانی که توسط این دو نویسنده به وجود آمده جلو ببرد و اقتباس تقریبا نزدیکی از آن داشته باشد. مت فرکشن توسط استودیو مارول به عنوان یکی از کارگردان های مشاور پروژه سریال Hawkeye انتخاب شد و همین قضایا کافی بود تا سلیقه او وارد تیتراژ این سریال شده و باعث شود تا این تیتراژ پر از ایستراگ هایی شود که به سریال هاکای و کمیک های آن اشاره دارد.

از عدم استفاده از اشکال هندسی گرفته تا استفاده از پالت رنگ هایی که در خط داستانی فرکشن – آجا در کمیک های هاکای به کار برده می‌شد، همگی اینها اشاره مستقیمی به آن دوره طلایی از این شخصیت دوست‌داشتنی دارند که مخاطبین بسیار زیادی را به طرفدارن هاکای و کیت بیشپ اضافه کرد.

ایستراگ اشاره به آیرون من در قسمت اول سریال هاکای

در صحنه بعد از حمله چیتاری به نیویورک سیتی و بعد از بزرگ شدن کیت بیشپ شاهد صحنه‌ای بودیم که در آن کیت بیشپ قصد انجام چالشی با یک تیر خاص دارد. در این صحنه توجه افراد ریزبین به عنوان ساختمانی که کیت بیشپ از آن بالا می‌رود جلب شد: “ساختمان استین.” استین نام شخصیت اصلی شرور در فیلم مرد آهنی 2009 می‌باشد که در آن آیرون من با او به نبرد سیاسی و فیزیکی پرداخت. اکثر دانشگاه ها و کمپ های تحصیلی بعد از کار هایی که شخصیتی مانند استین می‌کند، نام خیّری که سازنده آن بوده را پایین می‌آورند، اما اگر این اتفاق می‌افتاد، این استراگ در سریال هاکای (Hawkeye) باقی نمی‌ماند تا هواداران ریزبینی مانند ما به آن توجه کنند.

لباس ابرقهرمانی کیت بیشپ شباهت زیادی به لباس کمیکی خود دارد

همانطور که گفتیم، یکی از ایستراگ های سریال هاکای این بود که به خط داستانی کمیکی که توسط دیوید آجا و مت فرکشن دنبال شد توجه بسیار زیادی دارد و همین باعث شده تا لباس شخصیت کیت بیشپ به صورت مستقیم از ظاهر کمیکی این شخصیت الهام گرفته شده باشد. این دیزاین و طراحی، دقیقا شبیه طراحی است که دیوید آجا در کمیک ها پیاده‌سازی کرد. از رنگ بنفش غالب گرفته تا فرم صورت و استایل مو های کیت، همگی آنها از خط داستانی دیوید فرکشن و دیوید آجا الهام گرفته شده‌اند.

مجسمه نبرد 2012 نیویورک: ایستگاه مرکزی

زمانی که سریال هاکای از فلش‌بک های خود فاصله می‌گیرد و به دنیای امروزی نزدیک‌تر می‌شود، برای لحظاتی بر روی مجسمه نبرد 2012 نیویورک اونجرز در ایستگاه مرکزی نیویورک فوکوس می‌کند تا برای باری دیگر ثابت کند چقدر به جزئیات گذشته مارول و خاطرات تلخ آن اهمیت می‌دهد.

اجرای موزیکال استیو راجرز به سکوویا اشاره می‌کند

از همان لحظات ابتدایی، ایستراگ های مختلفی در تریلر سریال هاکای (Hawkeye) توسط طرفداران ریزبین رصد شد. یکی از این ایستراگ های سریال هاکای، اجرایی موزیکال در رابطه با استیو راجرز و اونجرز بود که بنر دیجیتالی آن بر روی بیلبورد های دیجیتالی تبلیغاتی میدان های مهم نیویورک به چشم می‌خورد. خبر خوبی که برای طرفداران وجود داشت این است که این اجرای موزیکال واقعا در سریال حضور داشت و فقط یک ایستراگ گذرا نبود. اجرای موزیکال اونجرز، با محوریت شخصیت های اصلی داستان حمله به نیویورک است – اما به دلایل نامشخصی، انت من نیز در این اجرا حضور پررنگی دارد. حضور این شخصیت در این موزیکال در حالی‌ست که او فقط در رویداد های آخرین فیلم اونجرز حضور داشته و در وقایع اونجرز 2012 حتی به انت من نیز تبدیل نشده بود.

در متن این اجرای موزیکال به اتفاقات مختلفی از جای جای دنیای سینماتیک مارول اشاره می‌شود؛ تسرکت و بمب اتمی که تونی استارک به خارج از سیاهچاله نیویورک برد هر دو بخش کوتاهی از متن این موزیکال هستند، اما ایستراگ های جالب‌تری در این اجرای قسمت 1 سریال هاکای مانند “اشاره تونی استارک به Shawarma (محلی که در انتهای فیلم اونجرز 2012، همه قهرمانان در آن جمع شدند و همبرگر خوردند)” و “اشاره به قرارداد تحمیلی سکوویا بر روی اعضای اونجرز در فیلم Age of Ultron توسط لاین «بعدا سرزنشتان می‌کنیم اما فعلا کاری به شما (اونجرز) نداریم!».” همین جزئیات ریز بود که باعث خاص شدن این اجرای موزیکال ساده و دوست‌داشتنی و پر از ایستراگ های مختلف در قسمت اول سریال هاکای شد.

ایستراگ های سریال هاکای (Hawkeye) و موزیکال آن ادامه دارد

در صحنه معروفی که همه ما از اونجرز 2012 به یاد داریم، هاکای توانست طی یک حرکت فوق‌العاده و خاص، خدای حیله و کلک “لوکی” سوار بر گلایدر چیتاری را با یکی از تریک شات های معروف خود منهدم کند. موزیکال استیو راجرز و اونجرز این نقطه اوج کار های ابرقهرمانانه لوکی را در خود جای نداده و لحاظ نکرده است.

همین مسئله باعث شد تا هاکای که قبل از این صحنه نیز دچار شک و تردید هایی نسبت به این موزیکال بود و احساسات میکسی درباره آن داشت، نامطمئن‌تر از قبل این نمایش را دنبال می‌کند.

مارول بالاخره ضعف شنوایی هاکای را پوشش می‌دهد

شخصیت هاکای در کمیک ها دچار ضعف شنوایی است که به اتفاقات ناگوار دوران کودکی خود مرتبط است. این مسئله در دنیای سینماتیک مارول تا کنون پوشش داده نشده بود، اما در صحنه موزیکال اونجرز، در هنگام نقد و بررسی دقیق، شاهد ایستراگ جدیدی از قسمت اول سریال هاکای بودیم. در یکی از صحنه ها که هاکای غرق در گذشته خود شده و به یاد دوست صمیمی خود، ناتاشا رومانوف (بلک ویدو)، می‌افتد، متوجه وجود دستگاه تقویت شنوایی در گوش چپ هاکای می‌شویم. البته، باید اشاره کرد که برخلاف کمیک ها، علت وجود این ضعف شنوایی صرفا مرتبط به تاثیرات صدای مهیب انفجار هایی که در طی این سال ها و علی‌الخصوص، در طی رویداد های اونجرز رخ داده است، متصل می‌شود.

انت من در موزیکال استیو راجرز و اونجرز

بزرگترین اشتباهی که موزیکال این قسمت داشت، حضور انت من به عنوان یکی از قهرمان هایی بود که در طی اتفاقات سال 2012 در کنار اونجرز به مبارزه با ارتش لوکی پرداخت. این اشتباه، یکی از ایستراگ های سریال هاکای تلقی می‌شود و نشان می‌دهد که واقعیت ها چقدر می‌توانند تحریف شده و یک تصویر دروغ به جای اصل ماجرا، جا زده شود. تنها دلیلی که برای این اشتباه می‌تواند وجود داشته باشد این است که مردم فکر می‌کردند انت من بخاطر قدرت تغییر اندازه خود، توانسته خود را به قدری کوچک کند که در حین مبارزه با ارتش چیتاری هدایت شده توسط لوکی، در دیدرس چشم غیرمسلح نبوده است. البته که این اشتباه است و اسکات لنگ در این نقطه زمانی خط داستانی مارول، راه زیادی برای تبدیل شدن به ابرقهرمان محبوب و تاثیرگذار ما دارد.

“حق با تانوس بود” – ایستراگ های تاریک و پیچیده سریال هاکای

چیزی به پایان موزیکال اونجرز نمانده که بارتن بخاطر شدت فشاری که در طی لحظات موزیکال تحمل کرد، از جای خود بلند شده و به سرویس بهداشتی می‌رود. او با امید اینکه قرار است حال و هوایی عوض کند و به حالت عادی خود برگردد، با نوشته‌ای دلخراش رو به رو می‌شود: “حق با تانوس بود.”

همین چند کلمه کافیست تا هر یک از اعضای اونجرز را از پا در آورده و عوض قدردانی، زحمات آنها را پایمال کند. فلسفه افرادی که به تانوس حق می‌دهند مشخص نیست، البته که پرسکپتیو های مختلف در سریال فالکن و سرباز زمستان به مخاطبین دنیای سینماتیک مارول معرفی شد، اما باز هم این طرز فکر ها برای هر شخصی قابل هضم نیستند و هاکای نیز از این قاعده مستثنی نیست.

کلکسیون شمشیر های جک دوکین از آینده این شخصیت منفی اصلی در سریال هاکای خبر می‌دهد

طبیعتا خبر خرابکاری دختر بیشپ بعد از اینکه کیت “خیلی ریلکس زد برج ساعت رو ترکوند،” به گوش مادرش رسید. کیت خودش می‌دانست که نباید منتظر واکنش مثبتی از مادر خود در خانه باشد و دقیقا هم همین اتفاق افتاد. اما هنگامی که کیت در حال جر و بحث با مادر خود بود، توجهش به کلکسیون شمشیر های جک دوکین، نامزد جدید مادرش جلب شد. تمام این اتفاقات خیلی سریع افتادند و اجازه پروسه را به کیت ندادند، اما کیت توانست از همین کلکسیون بفهمد که جک دوکین کاسه‌ای زیر نیم کاسه خود دارد. همچنین، این یکی از ایستراگ های قسمت اول سریال هاکای می‌باشد که درباره آینده این سریال، خصوصا شخصیت منفی اصلی آن، به مخاطبین ایده های اولیه می‌دهد.

جک دوکین در سریال هاکای کیست؟

جک دوکین، یکی از ابرشروران مارول است که در هنر های رزمی به طرز وحشتناکی قهار است. او یکی از بهترین شمشیربازان مارول به شمار می‌رود. برای مقایسه این شخصیت، بهتر است مثالی از دث استروک، یکی از ابرشروران معروف دنیای DC بزنیم. اگر دث استروک بتواند بتمن را در نبرد تن به تن شکست دهد و همزمان رابین را از میدان خارج کند، جک دوکین می‌تواند هر دوی آنها را به دوئلی دعوت کند که شانس مرگ بتمن و رابین در آن وجود دارد. او به اندازه بسیاری از مرسنری ها یا همان قاتلان ضربتی دنیای مارول و دی‌سی از قدرت و توانایی های فیزیکی زیادی برخوردار نیست، اما کافیست تا به او یک خنجر بلند بدهید تا برایتان یک ارتش تک نفره شود. او از هوش و ذکابت بسیار بالایی برخوردار بوده و به منابع مالی نسبتا نامحدودی دسترسی دارد. همین مسئله باعث می‌شود تا بتوانیم او را از لحاظ دسترسی مالی، در سطح و اندازه الیور کویین یا همان Arrow بدانیم.