فیلم لابستر و دنیای سیاه و سفید لانتیموس…

همه ما انسان ها در طول زندگی خود به دنبال ایجاد یک رابطه خوب و درست با شخص مناسب هستیم. تا بتوانیم به او عشق بورزیم و زندگی خود را با عشق ورزیدن به او ادامه دهیم. اما چگونه؟ با چه معیارها و قوانینی ما این تصمیم مهم را می گیریم؟ شاید با برسی و پرداختن به فیلم لابستر، بتوانیم این سوالات را از دید دیگری برسی کنیم، پس با ما در نقد اختصاصی فیلم لابستر (The lobster)در پلیرشاپ همراه باشید.

این سوالاتی است که لانتیموس در فیلم لابستر به صورت سینمایی به پرسیدنشان پرداخته است. سوالاتی که همه یک روزی به آنها دچار می شویم و به مسئله اصلی زندگیمان تبدیل می شوند، ولی آیا ما پاسخ درستی به آنها می دهیم؟ و یا اصلا می دانیم سرچشمه شان از کجاست؟

دانلود نقد فیلم لابستر Lobster لانتیموس از پلیرشاپ
فیلم لابستر شاهکار لانتیموس!

فیلم لابستر به معنای کلمه شاهکاری هوشمندانه، ابتکاری و در برخی از مواقع خنده دار است. فیلم The lobster داستانی در مورد رابطه و تنهاییست که با صحنه هایی دلخراش و گاهی جذاب ارتباط میان این دو را به ما نشان می دهد. لانتیموس دنیای خیالی و یا به اصطلاح دستوپین را برایمان در لابه لای تصویر و موسیقی خلق کرده است. می توان در موسیقی این فیلم غرق شد و محو تصویر های ثابت و بدون حرکت آن شد. دیالوگ ها نیز موضوع خاصی را بیان نمی کنند و خیلی صاف و ساده افراد حرفشان را می زنند، به گونه ای که هیچ چیزی پس ذهنشان نیست و همه افکار آنها در سطح قرار دارند، لانتیموس لابستر را بدون جزئیات برایمان خلق کرده است.

در دنیای سیاه و سفید فیلم لابستر چه می گذرد؟

The lobster به معنای خرچنگ، نام این فیلم است، این فیلم جامعه ای را به تصویر می کشد که در آن همه ی افراد باید زوج باشند و این یک قانون است که در غیر این صورت افرادتنها، به هتلی تبعید می شوند. آنها مدت 45 روز زمان دارند تا زوج مناسب خود را پیدا کنند و دوباره وارد اجتماع شوند، اگر زمانشان تمام شود و قادر به پیدا کردن فرد مناسب نباشند، به حیواناتی بسته به دلخواه خود تبدیل می شوند. در این بین دیوید (کالین فارل) پس از جدایی از همسرش به این هتل می رود و خرچنگ را برخلاف بسیاری از افراد دیگر به عنوان حیوان مورد نظر خود انتخاب می کند.

 در ادامه به اتفاق هایی که برای قهرمان داستان می افتد می پردازیم تا تصمیمات دیوید و اینکه چه سرنوشتی برایش در لابستر پیش بینی شده است را در این سیر داستانی برسی می کنیم…

هتلی برای عشق اجباری!

میتوانم بگویم لانتیموس کارگردان یونانی، فیلم لابستر را برپایه سمبل هایی از دنیای امروزی ساخته است. در ابتدا این سمبل ها ممکن است بی معنی به نظر برسند ولی زمانی که دقیق تر به آنها نگاه کنیم هرکدامشان یک ویژگی از دنیایمان را به تصویر کشیده اند.

شخصیت های داستان در فیلم های لانتیموس اسم خاصی ندارند و این ویژگی را می توان یکی از خصوصیات فیلم سازی وی دانست. او نیز در خرچنگ فقط برای قهرمان داستان (کالین فارل) نامی (دیوید) انتخاب کرده است، بقیه افراد نام هایی مانند مدیر هتل، مرد کچل، پیشخدمت 17 ساله و… داردند. در اصل اسامی افراد از روی موقعیتشان در فیلم انتخاب شده است ، جز کارشان عملکرد دیگری ندارند و خنثی هستند، به گونه ای می توان گفت تنها دیوید عامل و پیش برنده داستان فیلم لابستر است.

فیلم لابستر در ابتدا بیننده را با این هتل و قوانیین مسخره اش آشنا می کند. در هتل دو دسته از افراد اقامت دارند، یکی مجرد ها که 45 روز زمان برای آنها تعیین شده تا بتوانند عشق زندگیشان را انتخاب کنند و دیگری، آنهایی که توانسته اند در این زمان وارد رابطه شوند، در آنجا می مانند تا روی رابطه نوپایشان کار کنند.

45 روز؟! چرا باید برای عاشق شدن زمان مشخص کرد؟ سوال جالبیست ولی در دنیای ما نیز همین اتفاق می افتد. اگر تا 25 سالگی عشق زندگیم را پیدا نکنم بازی را باخته ام و اگر تا 35 سالگی خانواده تشکیل ندهم دلیلی برای زندگی ندارم. آری این ها حرف هاییست که اگر خودمان به آنها فکر نکنیم جامعه مارا مجبور به این کار میکند. در فیلم لابستر اگر 45 روز تمام شود، انسان ها به حیوان شدن محکوم می شوند. درواقع حیوان نیز یک نماد سمبلیک دارد؛ اگر شما توانایی پیدا کردن زوج ندارید به حال خود رها می شوید و جایگاهتون در حد یک حیوان باقی می ماند.

دانلود نقد فیلم لابستر Lobster لانتیموس از پلیرشاپ
خشکی فیلم به خوبی در تمامی سکانس ها حس می شود!

هتلی که در دنیای فیلم لابستر وجود دارد، انتخاب کردن نوع حیوان را به خود فرد واگذار کرده است. آنها می توانند انتخاب کنند تا در زندگی بعدی خود چه موجودی باشند، از آنجایی که همه افراد شکست خورده در این برنامه 45 روزه افراد طرد شده از اجتماع هستند و مقبولیت برایشان یک امر دست نیافتنی است، حیواناتی چون سگ و گربه را برای زندگی دوم خود برمی گزینند. دیوید، لابستر یا همان  خرچنگ را انتخاب کرد، انتخاب او از نظر هتلدار یک انتخاب کمیاب بود. شاید دیوید از همان ابتدا به دنبال این مقبولیت و محبوبیت ساختگی جامعه اش نبود و تنها از روی خواست قلبی خود زندگی اش را دنبال می کرد.

دنیای هتل لابستر بسیار جالب است و می توان گفت دنیای سیاه و سفیدیست که حالت دوگانه دارد. برای مثال زمانی که دیوید سایز کفش 44.5 را درخواست می کند پیشخدمت به سرعت سایز های 44 و یا 45 را به او پیشنهاد می کند. درواقع چیزی در بین اینها وجود ندارد! در بسیاری از موقعیت ها مانند این نشان داده می شود، دنیای لابستر بدون جزئیات است و همه چیز مانند افکار، گفتگو ها و حتی تصمیم ها در سطح واقع شده اند.

لبخند زیبا، خون ریزی بینی، بی احساس بودن و… همه اینها معیار هایی برای انتخاب زوج مناسب در فیلم لابستر است. بسیاری هم برای فرار از سرنوشت تعیین شده، خود را مجبور به داشتن این ویژگی ها می کنند. در اصل دروغ می گویند تا مثل دیگران باشند و مورد ستایش قرار بگیرند. فیلم لابستر نشان می دهد در نهایت این دروغ ها نیز کاری به جایی نمی برند و آشکار می شوند، مانند اشک ریختن دیوید پس از دیدن جسد سگش (برادرش).

 جالب اینجاست همه ی این ویژگی ها هم سطحی اند و افراد فقط به یک نکته کوچک برای پیدا کردن عشق زندگیشان نیاز دارند. پس از مدتی هم واضح است این زوج های ساده بین به مشکل برمی خورند. هتلی که The lobster به تصویر کشیده است، یک فرزند را برای بهتر شدن رابطه و زندگی مشترکشان به آنها پیشنهاد می کند. این یک پیشنهاد آشناست، شاید هم مسخره ترین حرفی که برای بهبود زندگی مشترک به همه ما توصیه می شود!

سکانسی را در اواسط فیلم لابستر مشاهده می کنیم که 2 گروه مجرد ها و زوج ها برای صرف غذا در سالن غذا خوری نشسته اند. در این سکانس صندلی مجرد ها به گونه ای قرار گرفته است که آن زوج های به اصطلاح موفق را به عنوان منظره مشاهده کنند. درواقع آنها هدفی هستند، مجرد ها باید به آن برسند و یا سرنوشت مرگ در انتظار آنها است.

دانلود نقد فیلم لابستر Lobster لانتیموس از پلیرشاپ
هتلی برای عشق اجباری!

جلوتر دیوید را مشاهده می کنیم که همراه دوستانش مشغول گفتگو راجب قوانین این هتل اند، این افراد با همان دیالوگ های ساده خود به منطقی بودن قوانین تاکید دارند. فیلم لابستر در این قسمت نیز نشان می دهد، مهم نیست چقدر قوانین جامعه بی خود و بی معنی باشند فقط کافی است مورد قبول جمع کثیری از جامعه باشند. در اینجاست که ما نیز مانند افراد لابستر بی معنی ترین افکار را نیز به منطقی ترین موضوع زندگی تبدیل می کنیم و موضوعی در مقابل آن، مورد پذیرش مان قرار نمی گیرد.

پیدا نکردن عشق حقیقی و فرار برای نجات جان

دیود هم پس از شکست در این پروژه، برای نجات جان خود از هتل فرار می کند و به جنگل پناه می برد. در آنجا نیز افرادی با ویژگی هایی که دقیقا در تضاد با نحوه زندگی افراد در هتل است، وجود داردند. شاید فیلم The lobster با نشان دادن هر دو این گروه ها در مقابل هم ثابت کرده است، در نهایت نتایج هر دو شیوه زندگی مشابه یکدیگر است.

 چه فرقی می کند در جایی تو را مجبور به عاشق شدن می کنند و در جایی دیگر، همان عشق را از تو می گیرند. با اینکه دیود با پناه بردن به این گروه چریکی از قوانین آنها پیروی می کرد، ولی باز هم نتوانست به آنها پایبند بماند.

دانلود نقد فیلم لابستر Lobster لانتیموس از پلیرشاپ

در نیمه دوم فیلم لابستر دیوید عاشق می شود. عاشق زنی نزدیک بین، همان ویژگی سطحی که گفتیم. ولی یک تفاوت در اینجا وجود دارد، این عشق واقعیست و یا به اصطلاح ارگانیک می باشد. در جای جای فیلم نماهایی از این حس را می توانیم ببینیم، تصویر های ثابت در جنگل، موسیقی متن حیرت آور، بازی های بسیار باورپذیر از این عاشق و معشوق به راحتی مارا غرق در فضای ساختگی لانتیموس می کنند.

زندگی کردن دیوید با چریک ها در جنگل نیز وجهه های پنهان تنهایی را برایمان در فیلم لابستر آشکار می کند. زمانی که فردی در تله حیوانات گیر می افتد و همه فقط او را نظاره می کنند تا خود را از آن خلاص کند، وقتی که انسان به تنهایی قبر خود را می کند و در آن می خوابد، شاید دردآور ترین و ترسناک ترین موقعیت ها همین مرگ و به دام افتادن باشند که انسان عمق تنهایی خود را درک می کند. واقعیت محظ، اگرچه تلخ، همین تنهایی انسان است.

فیلم لابستر (The lobster) پر از دوگانگیست یا همان فضای سیاه سفید که در برخی از صحنه ها ما را گیج و حیرت زده رها می کند. لانتیموس در فیلم لابستر، بیشتر به پرسیدن سوال پرداخته تا بخواهد جوابی به ما بدهد. درپی حمله افراد چریکی به هتل؛ آنها عشق هتل دار و همسرش را که برایمان نمونه ای از یک رابطه موفق و پایدار بود به چالش می کشد.

در همان موقعیتی که مرد به عشقشان از 10، 8 می دهد همان لحظه هم برای نجات جان خود ماشه را به سمت همسرش می کشد. پس چه شد؟ آنها که نمادی از زوجی موفق بودند. پس این عشقی که از آن دم می زدند کجا رفت؟ اصلا از اول وجود داشت؟ این تازه شروع داستان عشق تلخ و سیاه خرچنگ است.

نیمه تاریک عشق

لابستر فیلمی تاریک است، از آن انتظار دیدن صحنه های زیبا و پر از رنگ های شاد را نداشته باشید. این فیلم شمارا با حقیقت تلخ روبرو می کند؛ نه زیبایی ساختگی و دروغینی که این روز ها برای پنهان کردن پوچی فیلم های هالیوودی از آن استفاده می شود. هماهنگی بین اجزای فیلم لابستر، و داستانی ساده و در عین حال سوال برانگیز، ما را با موضوعی هایی مانند نیمه تاریک عشق، پیچیدگی آن و وجود و یا عدم وجودش در موقعیت های متفاوت روبرو می کند که شاید کمتر به آن پرداخته باشم.

نگاه های عاشقانه، دور زدن قوانین برای ابراز علاقه به یکدیگر، درست کردن زبان بدن برای زدن حرف های عاشقانه. همه اینها نمونه هایی از زیبایی عشقیست که دیوید در جنگل به کشف آن پرداخته.

 کمی جلوتر سردسته چریک ها از سر حسادت دست به کورکردن معشوق دیوید می زند. دختر کور شده نیز جمله ای را بیان می کند: چرا او (دیوید) را کور نکردی؟ یعنی حاضر است خودش سالم بماند و این بلا سر کس دیگر بیاید حتی اگر او نیز عزیزترین شخص زندگیش هم باشد فرقی نمی کند. خود همیشه در اولویت قرار میگیرد! همانطور پیش تر اشاره شد، ویژگی های پیش و پا افتاده افراد، اصل برقراری رابطه در بین آنهاست. و در بین این دو نیز همان نزدیک بینیشان بود.  حال که ازبین رفته باید به دنبال راه حل باشند. درست است احمقانه به نظر میرسد ولی انقدر برای دیوید، قهرمان فیلم لابستر، این موضوع حیاتیست که تصمیم به کور کردن خود میگیرد.

دانلود نقد فیلم لابستر Lobster لانتیموس از پلیرشاپ

او که همه قانون هارا دور زنده و از همه آنها سرپیچی کرده است و میخواهد به روش خود زندگی کند و عاشق شود. اکنون در دام این اصل مسخره گیر افتاده است.

البته بخش های مهمی نیز در فیلم لابستر (The lobster) وجود دارد که این دو را به یکدیگر نیازمند نشان می دهد. دیوید در پشت کمرش دردی دارد که باید هر روز برای بهبودش پمادی بزند ولی دستش به آن قسمت نمی رسد. در دنیای انسان های تنها با زنی(معشوقه دیوید) آشنا می شود و او کمکش می کند. ویا پس از کور شدن معشوقش، دیوید در همه کار ها او را همراهی می کرد. درواقع همه ما انسان ها در نهایت واجد نقاط کوری هستیم و کسی میتواند در کامل کردنشان کمکمان کند. فیلم لابستر نیز همین کامل نبودن و ضعف در برخی از قسمت های وجود را نشان می دهد تا شاید بتوان با فاصله گرفتن از خودخواهی ذاتی به شکل زیبایی از رابطه دسترسی پیداکرد.

دانلود نقد فیلم لابستر Lobster لانتیموس از پلیرشاپ

چالش انتهایی فیلم The lobster ازبین نرفتن این عشق حقیقست. آیا دیوید هر کاری که بتواند انجام میدهد تا بتواند درکنار عشقش برای همیشه بماند؟ در سکانس آخر لابستر، دیوید را مشاهده می کنیم که به قصد کور کردن خود چاقویی در دست دارد و به سمت چشم خود نشانه رفته است.

پیش تر از این سکانس، آنها پس از سربه نیست کردن سردسته چریک ها از جنگل فرار می کنند. و به رستورانی میروند تا دیوید راه حل نهایی را عملی کند. ولی هیچگاه ما نمی بینم که آیا خود را کور می کند یا خیر! حداقل تلاش اورا مشاهده کردیم! از نکات جالب سکانس آخر The lobster میتوان به 2 لیوان آبی اشاره کرد که لیوان زن خالی شده بود. آیا این نیز می تواند همان خودخوایی را نشان دهد؟! شاید دیوید خودش را کور نکند و به زن دروغ بگوید، آخر او که نمی تواند تشخیص دهد ناسلامتی کور است.

دانلود نقد فیلم لابستر Lobster لانتیموس از پلیرشاپ
پایان بندی فیلم لابستر

همین پایان بندی های جالب لانتیموس است که فیلم هایش را به یک سطح دیگری از جذابیت می برد. او مارا به اوج امیدواری و پایان خوش هدایت می کند تا بتوانیم یک نفس راحت بکشیم ولی در آخر نفسمان را می گیرد و فقط دلهوره و سوال های بی جواب برایمان باقی می گذارد. در فیلم لابستر هم همین بلا را سرمان آورد. ولی مهمترین نکته نیز همین جاست! سوال هایی را مانند خوره به جانمان می اندازد، تا شاید بشود تغییری در این سیستم خراب ایجاد کرد.

اینجا پایان داستان لابستر است…

کلمه ای که در برسی های مختلف فیلم The lobster به چشم میخورد (تکراری) است. با اینکه دیالوگ ها ساده و تکراری هستند و صحنه ها هم تکراری می شوند. با این همه این فیلم می تواند ذره ذره روح شما را تحت تاثیر قرار دهد. و در آخر، یک موضوع واقعی و انسانی وجود دارد به نام عشق. ولی متاسفانه جامعه چهارچوبی را برایش تعیین می کند تا شاید بتواند کنترل بیشتری رویش داشته باشد. ولی انسانیت ها در این چهارچوب ها جای نمی گیرند و گم می شوند. و در این بین شخصی مانند دیوید (در فیلم The lobster) فرار میکنند تا حقیقت وجودی خود و انسانیت، پیدا کند شاید هم هیچگاه موفق به فرار از آن نشود، چرا که با هر فرار با نمونه ای دیگر از همان چهارچوب برخورد می کرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا