مادر روایتی متفاوت از یک زوج خوشبت را به تصویر میکشد. آرونوفسکی در این اثر خود عمیقترین زخمها را لمس کرده و به دنبال نقاط ضعف هر خانه رفته است. فیلم سینمایی دو ساعته Mother! که محصول سال2017 است از همان ابتدا آمد تا گیشه های فروش را به آتیش بکشد. این فیلم پس از تمام انتقادهای وارده، نامزد دریافت خرس خاکستری شد و با داستانی متفاوت همه را به وجد آورد. در ادامه این مقاله با پلیرشاپ همراه باشید تا به بررسی این تابوشکن هنر هفتم بپردازیم.
یاقوتی برای بازسازی زندگی
در صحنه اول مادر! در پس خانهای سوخته، با تصاویر کلوز آپ حرکت میکنیم و از همان ابتدا فریب دروغهای آرونوفسکی را میخوریم. درمیان علفزاری وحشی با زن و مردی آشنا میشویم که خود را در عمارتی سوخته حبس کردهاند. عمارتی که به واسطه یک زن در حال بازسازی و سرپا شدن است. مرد میانسالی که روزی یک شاعر معروف بوده به دنبال خلق یک اثر شاهکار دیگر است. زنی را میبینم که تحت سلطه همسرش قرار دارد و هیچ آزادی عملی در رفتار او مشاهده نمیکنیم. همه چیز آرام و متوالی پیش میرود تا اینکه یک ضربه به در عمارت بزرگ، داستان را به کل تغییر میدهد.
حضور یک مهمان ناخوانده سکوت بین زوج را برهم میزند. قلب زن را درهم میکشد و پایههای خانه را سست میکند. همه چیز برخلاف میل زن است. مهمان نوازی افراطی همسرش او را به سطوح میاورد. اما ناگهان همه چیز برای این شاعر تغییر میکند. او که حالا توانسته است در پس خلا ایدههای خود یک موضوع ناب را پیدا کند، خواهان حضور افراد بیشتری در خانه میشود. آیا این همان چیزی است که مادر به آن احتیاج دارد؟ و آیا خانه بزرگ آنها توانایی پذیرفتن این همه غریبه را در خود دارد؟ فیلم mother! با امتیاز 6.6 از سایت IMDb نقدهای بسیاری را به خود دید اما باز هم با تابو شکنی و کلیشه سازی جایگاه ویژهای در میان طرفداران خود دارد.
پیشنهادات و بررسی عمیق mother!
اگر از دیدن فیلمهای یک نواخت خسته شدید، پیشنهاد میکنم که مادر را با هدفون تماشا کنید! کم لطفی است اگر یک فیلم سینمایی را که به خوبی از افکتهای صدا استفاده کرده است را نادیده گرفت. درهم تنیدگی صداهای سه بعدی، نور و رنگها در این سینمایی میتواند شما را به وجد آورد. همچنین به هواداران آرونوفسکی پیشنهاد میکنم که برای درک بهتر این سینمایی حتما آنرا سه بار ببینند!
تصاویر مادر
کلوز آپهای این سینمایی به خوبی احساسات بینندگان را به خود مشغول میکنند. تک سکانس بودن این سینمایی در ابتدا شما را از سردرگمی نجات میدهد. اما در ادامه فیلم همین تک سکانس، آنقدر شما را درگیر نفهمیدن میکند که خط سیر داستان از دست شما در میرود. کارگردان برای آشنا شدن مخاطب با فضای فیلم و شخصیتها در همان ابتدا با گشت و گذار زن(جنیفر لارنس) در خانه شروع میکند. تولد یک زن از لایههای خاکستر، افکت های تصویری و رنگ و لعاب فیلم، همگی احساس حاکم بر فیلم را به مخاطب القا میکنند. صداها حس حضور در صحنه را به مخاطب میدهد. همچنین فیلمبرداری از دید شخصیتها حس همزاد پنداری را در ذهن مخاطب ایجاد میکند.
ادامه این مقاله ممکن است حاوی اسپویل باشد.
شخصیت های فیلم
اگر خط سیر داستان و یا توضیحات لاین بازیگری این سینمایی را در سایتهای مختلف خارجی ببینید، متوجه نام گذاری عجیب شخصیتها میشوید. mother با بازی جنیفر لارنس و him با بازی خاویر باردم تنها نام گذاری از شخصیتهای این فیلم سینمایی هستند. “مادر” زنی ترسان و سرخورده را به تصویر میکشد. در مقابل “او” به عنوان یک کاراکتر سلطه جو و خونسرد ایفای نقش میکند. شما بلافاصله در همان سکانسهای ابتدایی متوجه تناقض در داستان و خلاصه آورده شده برای آن میشوید. در دقایق ابتدایی، فیلم انسجام زمانی ندارد و با پرش سکانسها مواجه هستید. تا اینکه ضربه ای به در خانه، تمام روح و روان زن را برهم میزند و حضور یک غریبه توسط قلب خانه به مادر اطلاع داده میشود.
اقتباس سینمایی مادر از فیلم کودک خانه هیولا
فیلم سینمایی مادر پس از پیشروی، به فیلم خانه هیولا(Monster House-2006) اشاره میکند. این اشاره نه مستقیم و واضح بلکه به حالت اقتباس درآمده است. همانطور که در خانه هیولا زن مرده پیرمرد به خانهای زنده تبدیل شدهاست، در اینجا هم همین اصل برقرار است. در سکانس پایانی که مکالمه بین “مادر” و “او” شکل میگیرد، زن متوجه میشود که قلب خانه است. به همین دلیل همه چیز را از دیوارها میفهمید. کوچکترین تغییرات در خانه بر روی او هم اثر میگذاشت و با هجوم غریبهها به خانه و سوختن آن، خودش هم به آشوب و آتش کشیده شد.
الگو برداری سینمایی مادر از کلیشه ها
در عین حال که فیلم mother تابو شکنی میکند، از کلیشههای بسیاری نیز در روایت داستان خود استفاده کردهاست. “مانند ققنوسی از زیر خاکستر برآمدن.” اصل اولیه و فاحش فیلم مادر همین است. در اینجا قلب مهربان و استوار مادر به ققنوس تشبیه میشود و خاکستر هم که به طور واضحی از همان ابتدا قابل لمس است.”تحت فشار تبدیل به الماس شدن”. دومین کلیشهای که مادر از آن بهره بردهاست. قلب زن پس از تحمل کردن شلوغی، برهم خوردن آرامشش، دیدن داغ فرزند و به هم خوردن زندگی مشترکش، تبدیل به الماسی در ظاهر ذغال سنگ میشود. رنگهای به کار برده شده در تصویر سازی نیز تمام احساسات و تجارب شخصیتها را به مخاطبان منتقل میکند.
“مادر قلب خانه است”. در ابتدای فیلم زن و مردی به همراه فرزندانشان خانه را به آشوب میکشند و جرقه بچه دار شدن را در سر زن روشن میکنند. همین باعث شروع آشفتگیهای بیشتر و البته پیوند خوردن محکم تر خانه و مادر باهم میشود. پس از حامله شدن زن، پیوند او با عمارت بزرگش ناگسستنی میشود. داروهای شفا بخش خود را ترک و درگیر زندگیی میشود که به خیالش آرام و معمولی است. “دیوارها حافظه دارند”. در اوائل فیلم، هنگامی که مخاطب هنوز چیزی از داستان نمیداند، مادر با لمس دیوارهها صدای فریاد و ناله را میشنود. دیوارهای خانه که حافظه صوتی دارند، به صورت غیر مستقیم داستان نفر قبلی را به جنیفر اطلاع میدهند.
تولد فرزند مادر را به مرز جنون می کشاند.
مرد که بلافاصله پس از حامله شدن همسرش، ایده نویی برای داستان سرایی پیدا میکند، با چاپ اثرش دوباره به دوران اوج خود باز میگردد. از طرفی تفکراتی مبتنی بر افسردگی پس از زایمان میان زنان وجود دارد. توجه مرد به کل از خانه و همسرش برداشته شده و به سمت طرفداران و غریبهها میرود. در نیمه سوم این فیلم سینمایی شاهد تغییرات شرایط روحی روانی زن و خانه هستیم که همگی حاصل از بی توجهی مردِ خانه است. زن که به زمان وضع حمل خود نزدیک میشود، مدام دچار تغییر حالت میشود. که این موضوع روی تغییر رویه داستان هم بسیار تاثیر میگذارد.
ناگهان حجم زیادی از طرفداران به خانه نزدیک میشوند. میتوانیم از این تصویر سازی علاوه بر آشفته کردن صحنه به حالت روحی زن هم اشاره کنیم. هرکدام از افراد غریبه و بخشهای ناشناخته خانه میتوانند نماد حالات روحی مختلف زن باشند. اینکه زن با فرارسیدن تاریخ وضع حملش دچار آشفتگی میشود و این پدیده روی خانه هم بدین شکل تاثیر گذاشته است.
خون مادر، درخشش دیگری را به تصویر میکشد.
کمتر کسی است که سینمایی درخشش را ندیده باشد. این اثرِ شاهکار استنلی کوبریک، یکی دیگر از الگوهای فیلم سینمایی مادر است. همانطور که در فیلم درخشش شاهد تلاشهای بی وقفه مرد نویسنده برای خلق یک داستان جدید بودیم، در اینجا هم خاویار بردم را داریم که بی وقفه به دنبال منبع الهام میگردد. همانطور که تا الان متوجه شدید، فیلم سینمایی مادر یک داستان چندین لایهای است و برای پرداختن به هر بخش آن میتوان مقالات چند هزار کلمهای نوشت. به همین دلیل نمیتوان نقد و بررسی آن را به یک مقاله محدود کرد. اما می توان شاخصه های برجسته آن را بررسی کرد. مثل نمادگرایی این فیلم و اقتباسهای چندگانه. آرونوفسکی علاوه بر ضد تابو بودن آثارش به خوبی از کلیشههای حاکم بر جامعه و نمادها بهره میبرد. من جمله نمادهای این اثر عبارتند از:
خاویار باردم(او): نمادی از خدا/ خالق جهان
همانطور که در بخش بررسی شخصیتها اشاره شد، نام این شخصیت him و یا “او” در نظر گرفته شدهاست. این دقیقا تناسبی اسمی است که در ادیان و کتب مختلف به خالق جهان داده میشود. باردم در نقش یک دانای کل که از همه چیز با خبر است در این سینمایی حضور دارد و با خونسرد ترین حالت خود، داستان را پیش میبرد.
جنیفر لارنس(مادر):نماد مادر طبیعت
جنیفر در این سینماای از همان ابتدا در دلهره و تاریکی به سر میبرد. احساس وظیفه میکرد و مدام درحال بهبود خانه بود. به خانه و زندگی مشترکش احساس تعلق خاطر شدیدی داشت و نیاز داشت همه چیز طبق خواسته او پیش برود. درحالی که کنترل همه چیز از دست مادر خارج است! کنترلگر اصلی خالق جهان(او) و پیش برنده زندگی هم باردم است. از این توصیفات میتوانیم به مادر طبیعت برسیم. از قبل میدانیم که طبیعت حافظه دارد. جان علت حضور بشریت است و دلسوز برای متعلقاتش. درست مثل حس مادرانه. تمام این ویژگیها نیز به وضوح در این شخصیت جای دارند.
خانه:نماد کره زمین/دنیای ما انسان ها
خانه جزو تعلقات مادر و او هستند. هردوی آنها روی جای جای خانه حساس هستند و اجازه حضور و آسیب را به گسی نمیدهند. همه چیز خوب است تا وقتی که اد هریس(اولین مهمان خانه) از راه میرسد. مرد با دست و دل بازی همه چیز را در اختیار مرد قرار میدهد. از او حمایت میکند و بهترین امکانات خانه را به او میدهد. در مقابل مادر(طبیعت) از آشفتگی به سطوح میآید. نگران خرابی هاست و با هر آسیب خنجری را درون قلب خود حس میکند. در اینجا میتوان از اد هریس به عنوان نماد”آدم” و از همسر او به عنوان نماد”حوا” یاد کرد. همین عناوین میتوانند ذهنیت و تفکر شما را نسبت به فیلم سینمایی مادر به کل تغییر دهد.
اتاق کار مرد نماد بهشت و زیرزمین نماد جهنم هستند.
باردم در اتاق کار با فراغ باز به کارهایش میپردازد. در ابتدا و عالم تنهایی، زوج خوشبخت از هم مصاحبتی با هم در اتاق لذت میبرند. زن از حضور فعال و پر جنب و جوش مرد لبخند میزند و در دلش به او افتخار میکند. که حضور ناگهانی آدم و حوا همه چیز را دگرگون میکند. کریستال شیشهای داخل اتاق مرد را میتوان نماد سیب آفرینش دانست که در بهشت نگهداری میشود.
هریس و همسرش با اینکه از حضور در آن اتاق منع شده بودند، با شکستن قلب شیشهای از اتاق(بهشت) رانده میشوند. از طرفی حضور فرزندان این دو، داستان تئاتر گونه هابیل و قابیل را به نمایش میگذارد! تا اینکه با کشته شدن پسر بزرگتر، طپش قلبی در زیرزمین خانه و ایجاد یک بخش جدید توسط مادر حس میشود. خون های پاک نشدنی از کف اتاق، جهنمی سوزان را در زیرزمین به وجود میاورد. درست در همانجایی که قلب مادر طبیعت هم وجود دارد.
ادامه دهندگان راه مادر!
اگر از این ژانر فیلم لذت میبرید و میتوانید با بهم ریختگیها وپرش سکانس کنار بیاید پیشنهاد میکنم فیلم های زیر را هم مشاهده کنید. این دسته فیلمها شاید طرفداران زیادی نداشته باشند اما به خوبی میتوانند ذهن هوادرانشان را به بازی بگیرند:
دیگران ( 2001) The Others ، میدسامر (2019) Midsommar ، جادوگر (2015) The Witch و سنمایی شیطان نئونی(2016) The Neon Demon. من جمله فیلمهایی هستند که با دیدن آنها حسابی حرص خورده و از خود بی خود میشوید.
اینجا پایان نیست.
میتوانم در ماههای پیش رو بارها به این مقاله اصلاحیه بزنم و آن را گسترش دهم. مادر! آنقدر حرف برای گفتن دارد که شاید بعد از تمام اصلاحیه ها هم نتوان به صورت کامل حق مطلب را ادا کرد. اما به شما پیشنهاد میکنم که حتما این شاهکار آرونوفسکی را ببینید و برای خودتان تحلیل کنید و اگر مایل بودید در بخش دیدگاهها نظرات خود را ثبت کنید.
به عنوان آخرین بند میخواهم شما را به دیدن فیلم سینمایی مادر به همراه خانواده دعوت کنم. دلایل بسیاری برای دیدن این فیلم وجود دارد. از داستان گویی بی نقص و تصویرپردازی شگرف آن بگیر تا درک و فهم لایههای مختلف این سینمایی. فیلم سینمایی مادر! 2017 از برنامه هایی مثل روبی باکس، مووی جوان و فیلیمو قابل تماشا است.