انیمه چینسامن: بررسی تریلر، مانگا و پیشبینی های چینسامن

اگر در جمع اوتاکوها و انیمه بین ها هستید، قطعا این جمله رو شنید: «مانگا چینسامن بخون.» اگر نه، پس شما همونی هستید که این جمله رو به بقیه دوستاشون می گویند: «مانگا چینسامن بخون.»

پس از انتشار تریلرچینسامن در یک چشم بهم زدن این کلیپ یک دقیقه ای از استدیو ماپا (Mappa studio) در تمام صفحه های مجازی پخش شد. نه تنها مانگا خوان ها، بلکه تمام طرفداران انیمه برای دیدن انیمه چینسامن هیجان زده اند. با دیدن تریلر چینسامن می شود به راحتی گفت که بهترین انیمه سال خواهد شد، راجب آن تا دهه ها حرف زده خواهد شد، یک نسل کاملا جدید از طرفداران انیمه را به دنیا معرفی می کند همانطور که حمله به تایتان ها (Attack on Titans) انجام داد، مورد تمجید و ستایش خیلی ها قرار می گیرد به طوری که کسانی که هنوز مانگای چینسامن رو نخواندند یا تریلر چینسامن را ندیدند غیر ارادی ازش متنفر می شوند.

(عکس تریلر کامل1)

چینسامن (Chainsaw Man) توسط تاتسوکی فوجیموتو(Tatsuki Fujimoto)  نوشته و طراحی شده است. در همان ابتدای خواندن مانگای چینسامن متوجه طراحی و هنر منحصر به فرد و خیره کننده فوجیموتو خواهید شد. ساخت انیمه چینسامن به دست استدیو ماپا داده شده که برای ساخت انیمه هایی چون Attack On Titans, Jujutsu Kaisen, God of High School, Dororo, Kakegurui و بسیاری انیمه دیگر معروف هستند. و اگر تریلر چینسامن را دیده باشید می بینید که استدیو ماپا از نظر کیفیت و گرافیک برایش کم نگذاشته اند، با اینحال طراحی مانگای چینسامن در سطحی دیگر است و دیدن هر صفحه و خواندن هر دیالوگ از مانگا یک لذت وصف ناپذیر است.

داستان چینسامن

(عکس دنجی 2)

ماجرای چینسامن در سال 1997 شکل می گیرد. دنیا از شیاطینی پر شده است که از ترس مردم نشأت گرفته اند، مانند شیطان خفاش، شیطان تاریکی، و حتی شیطان اره برقی. پس هرچقدر ترس مردم از شیطانی بیشتر باشد، مسلما آن شیطان قوی تر خواهد بود. با این منطق می تونید تصور کنید که چیزی مثل شیطان اسلحه چقدر می تونه قدرتمند و خطرناک باشد.

داستان راجب یک پسر نوجوان به نام دنجی (Denji) است که سعی می کند با کشتن شیاطین قرض و بدهی هایی که پدرش بعد خودکشی به جا گذاشته بود را تسویه کند. دنجی ازسگ شیطانی اره برقی شکلش به اسم پوچیتا (Pochita) برای کشتن این شیاطین استفاده می کند. طولی نمی کشد که  یاکوزاهایی که دنجی برایشان کار می کرد به او خیانت می کنند و دنجی و پوچیتا را کشته و در سطل اشغال رها می کنند. پوچیتا با یکی کردن خودش با بدن دنجی، او را نجات می دهد و اینگونه بود که دنجی به چینسامن (Chainsaw Man) مرد اره برقی تبدیل می شود.

عکس دنجی شخصیت اصلی داستان مانگا چینسامن

به محض تبدیل شدن به چینسامن، دنجی توسط سازمان عمومی شیطان کش پیدا می شود و زیر دست مافوقی به نام ماکیما (Makima) به عنوان یک شیطان کش استخدام می شود.

نگاهی به شخصیت های چینسامن

(عکس شخصیت ها از مانگا 4)  

چنانکه چینسامن با داشتن 98 چپتر نسبتا کوتاه است، اما در زمینه معرفی شخصیت های مختلف با پردازش عالی، دست کمی به نسبت سایر مانگاها با ژانر شونن (Shonen) مانند حمله به تایتان ها    (Attack on Titans) ندارد. حتی کرکترهایی که در ابتدا درک نمی شوند و خواننده نمی تواند با آن ها ارتباط بگیرد، رفته رفته با گذراندن زنجیره ایی از اتفاقات به وضوح رشد می کنند و خودشان را دل خواننده جا می کنند. از جمله شخصیت هایی که در چینسامن خیلی خوب پردازش شده اند می توان به دنجی (Denji)، پاور(Power)، آکی (Aki)، ماکیما (Makima)، کوبِنی (Kobeni)، هیمنه (Himene) و انجل (Angel) اشاره کرد.

 صادقانه بگم، این کرکتر ها به قدری ماهرانه نوشته و طراحی شده اند که هرکدام نیاز به تجزیه و تحلیل اختصاصی و جداگانه ی خودشان هسنتد. قطعا بعد از انتشار تریلر چینسامن کنجکاوی طرفداران انیمه نسبت به آن ها بیشتر شد. در ادامه یک سری توضیحات مختصر راجب هر شخصیت گفته شده تا هواداران این داستان قبل از انتشار انیمه چینسامن آشنایی کوچکی از این کرکتر های دوس داشتنی داشته باشند.

دنجی: ((Denji

(عکس کاور دنجی 5)

شخصیت اصلی داستان، دنجی، از همان ابتدای داستان گذشته بسیار سختی داشته، آنقدر که برای سیر کردن شکم خودش و سگش حاضر به انجام هرکاری از جمله فروختن اعضای بدنش بود.

با وجود تمام سختی ها و مشکلاتی که از یک سن کم بر دوشش گذاشته شده بود، دنجی هر شب با سگش پوچیتا حرف می زد و رویا پردازی می کرد، رویاهای ساده ایی مثل خوردن یک وعده کامل، رفتن سر قرار با یک دختر. پوچیتا از گوش دادن به رویاهای دنجی لذت می برد، برای همین بود که به او فرصتی برای زندگی داد تا دنجی رویاهایش را به پوچیتا نشان بدهد.

رنج هایی که دنجی متحمل شده بود هرکسی را به این فکر فرو می برد که شاید باید از داشتن زندگی با آرامش با سگش تا می توانست لذت ببرد، نباید حریص می شد و چیزی بیشتر از زندگی می خواست. اما دنجی اینطور فکر نمی کند. او اعتقاد دارد که هیچکس نمی تواند جلوی انسان ها را از رویا پردازی بگیرد. همین طور بود که دنجی برای خودش هدف های بزرگ و بزرگ تر می گذاشت و برای رسیدن به هر کدام از جونش مایه می گذاشت.

(عکس دنجی 6)

در اینجا شاید با خودتون فکر کنید، دنجی چه پسر خوب و با اراده ایی است. ولی باید بدونید که دنجی شبیه هیچ کرکترعادی شوننی که تا حالا می شناختید نیست.

 دنجی مثل کامادو تانجیرو (Kamado Tanjiro)، یا ایزوکو میدوریا (Izuku Midoria)، یا ناروتو اوزوماکی (Naruto Uzumaki) یا یا حتی ارن یگر (Eren Jeager) نیست. تمام کرکتر هایی که نام برده شد، شخصیت های اصلی یک مانگا و انیمه شونن معروف و محبوب هستند، که معمولا کرکتر های برونگرایی با روحیه ایی قوی اند که پایبند یک سری قوانین اخلاقی هستند. اگر با داستان آن ها آشنا باشید می دونید که آن ها همگی یک هدف بزرگ و نهایی را دنبال می کنند، مثل تبدیل شدن به بزرگ ترین قهرمان دنیا، محافظت از خانواده اشون، تبدیل شدن به هوکاگه و کشتن تمام دشمنانشون و دست یابی به آزادی. چنین شخصیت هایی پله پله به هدفشان نزدیک می شوند و در بین راه به آدم های زیادی انگیزه می بخشند. تمام این خصوصیات عالی هستند و کم و بیشی از این ویژگی ها را در دنجی نیز مشاهده می کنید. اما چیزی که دنجی را با سایر کرکتر های اصلی شونن ها جدا می سازد، هدفی است که دنجی برای خودش انتخاب می کند.

دنجی دنبال نجات دادن دنیا یا یک کار بزرگ مانند آن نیست. دنجی نمی خواهد شیاطین را بکشد چون از آن ها متنفر است یا نقشه ی انتقام در سر دارد، او اینکارو می کند چون این شغل اونه، و برای داشتن یک زندگی عادی به آن شغل نیاز دارد. دنجی می خواهد با نان صبحانه اش مربا و عسل بخورد، با یک دختر زیبا بازی کند و در آغوشش به خواب برود. و این چیزیه که دنجی را نسبت به سایر کرکتر های شونن که باهاشون آشنا هستیم خاص می کند.

از ویژگی های ظاهر او می توان به دندان های تیز و کوسه مانند او و موهای بلوند او اشاره کرد.

پاور: (Power)

(پاور 7)

نقش مونث مکمل دنجی، پاور است. اولین حضور او در چپتر سه است که با انرژی وسر صدا وارد می شود و در همان ابتدا ورودش خواستار احترام از انسان های تو اتاق است.

پاور یک دیو است، دیو به شیاطینی که اجساد را تسخیر می کنند می گویند، و به خاطر همین سرشت شیطانی اش پاور انسان ها را پایین تر از خودش می بیند. قبل از تبدیل شدن به یک دیو، پاور یک شیطان خون قدرتمند بود، ولی اکنون به دلیل توانایی های ذهنی بالا به عنوان یک شیطان کش کار می کند.

 پاور از هر فرصتی که بدست بیاورد استفاده می کند تا به انسان ها توهین کند و طبیعت تاریک آن ها را یاد اور بشود. با وجود شخصیت پر شور و سرزنده اش، در آخر او یک دیو است و حاضر است برای دست یابی به منافع خودش اطرافیانش را بدون تأمل فدا کند.

اما شخصیت پاور توی یک دیو بی احساس که از انسان ها متنفر است خلاصه نمی شود. دلیل تنفر او از انسان ها بخاطر این نیست که بلایی سرش آورده باشند، بلکه بیشتر یک حس غریزی برای تمام شیطان هاست. به گفته خود پاور، او فقط می تواند با گربه ها کنار بیاد. او حتی زمانی یک گربه به نام «میومیی» داشت که توسط یک شیطان دزده شد، برای همین او از شیاطین دیگر نیز متنفر است.

احتمالا بعد از خواندن این مطلب پاور را شخصی خود خواه تصور کنید، و این نظر در ابتدای ماجرا شاید درست باشد، هرچه نباشد او یک دیو است. با تمام این وجود، پاور به مرور زمان یاد می گیرد چطور به اطرافیانش مثل دنجی و آکی اهمیت دهد و به فرد دوست داشتنی تبدیل شود. پاور کرکتری بامزه، جالب، محبوب و شوخ طبع است که با شاخ های قرمز اش خیلی زود خودش را در دل همه ی خواننده ها جا می کند.

(پاور 17)

آکی: (Aki Hayakawa)

(آکی 8)

 یکی دیگه از کرکترای خوب چینسامن با شخصیت پردازی عالی، آکی هایاکاوا است. وقتی دنجی شروع به کار کردن برای سازمان کشتار شیطان ها کارها می کنه، آکی به عنوان همکار و سرپرست دنجی توسط ماکیما باها او جفت میشود. آکی یه پسر مصمم و منظمه که در بچگی شاهد قتل خانواداش توسط شیطان اسلحه (یکی ازقوی ترین شیطان ها) بود، بنابراین تصمیم می گیرد تا عضو سازمان عمومی شیطان کش ها شود تا انتقام خانواده اش را بگیرد.

به عنوان کسی که از تمام جونش برای هدفش مایه می گذاشت، آکی نمی تونست کسی مثل دنجی رو که هدفی سطحی را دنبال می کرد درک کنه. چون برخلاف آکی که وارد خطرناک ترین شغل دنیا شده بود تا شیطان اسلحه را بکشد، دنجی فقط دنبال یک زندگی عادی بود. بخاطر همین در اوایل داستان آبش با کسی مثل دنجی تو یه جوب نمی رود.

اما داستان آکی به اینجا ختم نمی شود. ما به وضوح می تونیم ببینیم که چطور آکی از یک فرد منفور و بی ملاحظه، به آدم دلسوز و مهربانی تبدیل می شود که به قدری ازدیدن مرگ عزیزانش بیزاره که حاضره از جون خودش بگذرد تا از عزیزانش محافظت کنه.

مسلما بقیه کرکتر های چینسامن نیز متوجه این تغییرات تدریجی توی آکی می شوند و طولی نمی کشد که پاور و دنجی، آکی را به عنوان برادر بزرگ تر می بینند و به روش های عجیب غریب خودشون سعی می کنند قدر دانی شان را به آکی نشون بدهند.

از خصوصیات دیگر آکی می توان به موهای بلند و مشکی او اشاره کرد، همچنین آکی توسط یکی از همکارانش، هیمنه , (Himene)متقاعد شده بود تا گوشاشو پیرسینگ کنه.

ماکیما (Makima):

(ماکیما 9)

حتی اگر مانگای چینسامن را نخوانده باشید احتمالا عکس این کرکتر را در فضای مجازی دیده باشید. نظرات مختلفی راجب این شخصیت وجود دارد، مردم نمی توانند تصمیم بگیرند که کاملا عاشق او هستند یا ازش متنفرند. با در نظر گرفتن نقش این کرکتر در داستان چینسامن، باید بگم طرفداران کاملا حق دارند. حقیقتا ماکیما یکی از جدال برانگیز ترین کرکتری هایی است که در ده ی اخیر نوشته شده است.

در همان ابتدای داستان، ماکیما به عنوان فردی قدرتمند و با نفوذ طراحی شده است که دلیل به حقیقت پیوستن اکثر رویاهای دنجی بوده است. ماکیما به محض ورود به داستان، دنجی را که به چینسامن تبدیل شده بود در آغوش می گیرد، به او غذا، لباس، خانه، و هرچیزی که دنجی آرزوی داشتن را داشت می دهد، اما به شرطی که دنجی برای او کار کند. یا به زبانی دیگر، دنجی با تبدیل شدن به سگ ماکیما تونست زنده بمانه تا به بقیه ی رویاهایش برسد، و به عنوان یک شیطان کشته نشود.

(ماکیما 10)

ماکیما در سازمان امنیت عمومی (سازمان شیطان کش) از جایگاه بالایی برخوردار است، اما حدود قدرت های او برای کسی در داستان مشخص نیست. این هاله ی اسرار آمیز اطراف این کرکتر باعث شده که از همان ابتدا متوجه خطرناکی و اقتدار او بشویم. حتی سایر کرکتر های چینسامن از جمله دنجی، پاور و آکی برای این خانم سلطه گر احترام خاصی برخوردار هستند.

اما زیر این پوسته ی قدرتمند، ماکیما شخصیتی آرام است که از نوشیدن با همکارانش لذت می برد. او حس بویایی قوی داره و آیا جای تعجبی دارد که ماکیما عاشق سگ هاست؟

نبودن اطلاعات کافی از گذشته او، باعث شده است تا به تمام جزئیاتی که از ماکیما در داستان مطرح می شود توجه کرد. به عنوان مثال، با اینکه شیاطین از او وحشت دارند، انسان ها به او احترام می گذارند و دولت قدرت زیادی در دست های او گذاشته است، ماکیما فقط دنبال ایجاد روابط یکسان با بقیه است.

هدفی که دنبال می کند و مرموز بودن شخصیت وی تنها بخشی از دلایلی هستند که ماکیما را به کرکتری جذاب تبدیل کرده است.

کوبِنی: (Kobeni)

(کوبنی 11)

کوبِنی یک دختر شیطان کش با جسه ریز است که برخلاف سایر شیطان کش ها، از شیاطین وحشت دارد و به اجبار خانواده اش بود که وارد این حرفه شد. از همان ابتدای ورودش در چپتر ده ترس و استرس در چهره اش نمایان بود. برعکس بقیه همکارانش که همیشه آرام و مطمئن بودند، کوبِنی همیشه در حال عرق کردن و آماده فرار بود.

توی بیشتر ماجرا، کوبِنی اون شخصیت میم (meme) و فان ماجرا بود. با وجود تلاش بسیارش برای داشتن یک زندگی عادی، کوبنی همیشه خودش رو توی مسخره ترین و عجیب ترین موقعیت ها پیدا می کرد. با این حال او همیشه زنده می موند تا تبدیل به قربانی حس طنز تاریک فوجیموتو (نویسنده چینسامن) بشود. به زبان دیگه، کوبِنی لطیفه ایی برای نشون دادن رنج و عذاب است.

 در طول داستان، با وجود تمام مصیبت هایی که توش گیر می افتاد، کوبِنی به عنوان یک شخصیت فان و سرگرم کننده دیده می شد. اما تمام شخصیت کوبِنی به اینجا ختم نمی شود.

خستگی ناشی از جنگیدن با شیاطین، مورد سو استفاده قرار گرفتن توسط همکارانش و سر و کار زدن با خانواده از خود راضی اش انقدر روشن و صریح توی حرف های کوبِنی دیده می شود که او رو مثل یک فرد واقعی می کند.

یکی از دیالوگ های ماندگار چینسامن متعلق به کوبِنی است: «چیزی به اسم زندگی بدون چیزای بد وجود ندارد.»

و شاید این دیالوگ در نگاه اول به نظرآنچنان مهم نباشد، اما توی رشد شخصیتی کسانی مثل دنجی و ماکیما تاثیر بسازیی دارد.

نکات مثبت چینسامن

چیزی که توی چینسامن خیلی دوست دارم، طریقه طراحی شخصیت ها تو احساسی ترین و آسیب پذیر ترین لحظه هاشون است. واکنش سایر شخصیت ها وقتی کسی میمیره، ناتوانی و نا امیدی افراد وقتی عاجزانه سعی می کنند دوستاشونو نجات بدند، وقتی اراده ی خودشون رو برای زندگی کردن از دست می دن، تمام این لحظه ها بدون هیچ مکالمه ایی نشون داده شدند.

تمام این رنج ها و سختی ها توی حالت چهره شخصیت ها و طوری که کشیده شده اند نمایان است. بر خلاف اکثر انیمه ها که این لحظات حساس را با سخنرانی های بزرگ و انگیزشی یا گریه های طولانی به تصویر می کشند، فوجیموتو با نشون دادن عواطف خالص و بدون رد و بدل شدن هیچ حرفی این کارو انجام میده، به طوری که این مصیبت ها نه تنها روی کرکترها، بلکه خواننده اثرنیز تاثیر عمیقی می گذارد.

با خواندن چینسامن از همان ابتدا می بینید که شخصیت ها نیازی ندارند با کلمات اعلام کننده که چقد عصبانی، خوشحال، ناراحت و یا حتی در حال عذاب کشیدن هستند تا خواننده متوجه تغییرات شوند. شخصیت پردازی قوی فوجیموتو، نتیجه واضح بودن حالات و عواطف وتاثیری که روی شخصیت ها ایفا می شوند، و این دلیلیه که چینسامن رو به یکی از بهترین مانگاهای ده اخیر تبدیل کرده است.

(عکس 12)

نقدی از چینسامن

تنها نقدی که از چینسامن میشه گفت رشد کم بعضی شخصیت هاست.

 اکثر شخصیت ها بسیار عالی پردازش شدند، به عنوان مثال سه کرکتر اصلی (دنجی پاور آکی)، ما گذشته هاشون رو می دانیم و به وضوح می بینیم که چطور اتفاقات داستان آن ها و رابطه اشان باهم رو تغییر داد. اما برای ماکیما، به نظرم تنها چیزی که از داستان اون غایبه، فقط نقطه شروع اوست. گرچه ما انگیزه ماکیما رو در طول داستان متوجه می شویم، ولی قطعا خیلی جالب می شد اگر اتفاقاتی که باعث شد به این طرز فکر و هدف برسد را می دانستیم.

(ماکیما 13)

رشد ماکیما به عنوان یکی از مهم ترین شخصیت های داستان خیلی خوب دیده می شود. تقریبا میشه گفت توی همه ی بخش های داستان می بینیم که ماکیما یه سری کارای عجیبی انجام میدهد و یکی دیگر از قدرت هایش رو نمایان می کند. با این حال یکم سخته که بخواهیم بگویم دقیقا قدرت هاش چی بودند، به علاوه  با نداشتن یک انگیزه مشخص، ماکیما به یکی ازسری ترین معما های داستان تبدیل شده است. البته بعضی ها بر این باورند که نداشتن یه بک استوری مشخص و کامل بر جذابیت کرکتر ماکیما افزده است، پس ضرورتا چیز بدی نیست. هچنین باید به یاد داشته باشیم که داستان چینسامن هنوز تموم نشده و این مسئله در بخش دوم چینسامن کاملا قابل حل است.

شخصیت های فرعی همان مقدار که برای روند داستان مهم بودند شخصیت پردازی شده اند. یکی از این شخصیت های فرعی انجل (Angel) است که نقش مهمی رو بازی میکنه و توی قسمت های زیادی از داستان بوده، که رشد شخصیتی مناسب داشته و همچنین یک بک استوری بهش اختصاص یافته شده. از سوی دیگر شخصیتی مثل بابا نوئل (Santa Clause) که با وجود کرکتر منفی بخش داستانی خودش بودن، شخصیت پردازی آنچنان خوب یا حتی گذشته درست حسابی نداشته، که همین مشکل با شخصیت هایی مثل کاتانامن (Katanaman) و دختر ماری (Snake chick) نیز دیده می شود.

(انجل 14)

سخن نهایی راجب چینسامن

همانطور که در ابتدا گفته شده، داستان چینسامن یک داستان شونن معمولی نیست و در آن خیلی صحنه های خشن، کثیف، اعمال غیر انسانی و مرگ مشاهده می کنید. اما این موارد ضرورتا تمام محتوای چینسامن را شامل نمی شود. این موارد مثل خشونت های بسیار برای بهتر بازگویی داستان و تاثیرشان روی کرکتر ها مورد استفاده قرار می گیرد.

(آکی 15)

به طور مثال، «مرگ» یک ابزار خیلی قوی برای یک نویسنده است، چون می تواند داستانسرایی را در بسیاری از موارد گسترش بدهد و به رشد شخصیت هایی که هنوز زنده هستند طوری کمک می کند که بدون وجود مرگ امکان پذیر نبود. مرگ هیچ شخصیتی صرفا برای تیره سازی فضای داستان نبوده است. مرگ هر کرکتری معنا و هدفی دارد و حتی می تونه تا آخر داستان تاثیرگذار باشد.

هنگامیکه صحبت راجب ترس های مدرن و جدید مثل برده قرض و بدهی بودن، از خود بیگانگی و مردن بدون خوردن یک تکه نان و مربا می شود، مانگا چینسامن هیچ موضوعی را ممنوعه حساب نمی کند. به طور اساسی، چینسامن یک سیتکام راجب سه تا هم اتاقی عجیب غریب است که با وجود تفاوت های زیادشون، یاد می گیرند که باهم کنار بیایند در حالی که باهم در سازمان عمومی شکار شیطان کار می کنند.

(عکس اخر 16)

(یک اسپویل کوچولو راجب پایان بخش اول چینسامن) حتی بعد از تمام کردن بخش اول چینسامن به عنوان خواننده این اثر متوجه می شوید که چطور فوجیموتو دنجی و سایر کرکترها رو تو چنین موقعیت هایی وحشتناکی قرار داد تا به دنجی و ما نشون بدهند بد شانسی و اتفاقات بد فقط بخشی از زندگی عادی هستند. هیچکس نمی تواند به خوبی قدر بلندی های زندگی رو بفهمه بدون اینکه پستی های زندگی رو تجربه کرده باشد.

برای اطلاع از مهمترین اخبار سینما و تکنولوژی مجله پلیرشاپ را دنبال کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا