پس از انتظار های فراوان، فیلم شانگ چی: افسانه ده حلقه (Shang Chi And The Legend Of The Ten Rings) به سرویس استریمی دیزنی پلاس اضافه شد. این اولین تلاش مارول برای ساخت فیلم ابرقهرمانی با شخصیت اصلی دارای ملیت آسیایی میباشد که همین مسئله باعث شده بسیاری آن را با فیلم Black Panther مقایسه کنند، فیلمی که دارای اولین ابرقهرمان نقش اصلی سیاه پوست بود. در این مقاله، تصمیم گرفتم موضوع کلی را به دو قسمت تقسیم کنم. قسمت اول این مقاله راجع به نقد خود فیلم و اتفاقات آن است و در قسمت دوم به بخش بسیار جذابتر بررسی تفاوت های فاحش این فیلم با شخصیت کمیکی Shang Chi میپردازیم.
نقد و بررسی فیلم شانگ چی: افسانه ده حلقه | داستانی حماسی برای شخصیتی مهم
فیلم Shang Chi And The Legend Of The Ten Rings اولین فیلمی است که مارول در آن از صحنه های اکشن بسیار زیادی بدون اکتفا به قدرت های ابرقهرمانی استفاده کرده. این فیلم دریچهای برای خروج از فاز 3 و ورود به فاز 4 مارول میباشد و ما را به یکی از انتقامجویان احتمالی معرفی میکند. انتقامجویی که با معنی و مفهوم انتقام خو گرفته و آن را در بند بند وجود خود حس کرده است. او شانگ چی است، پسری از جنس مقاومت و استقامت، پسری که برای رسیدن زمان ضربه کاری خود صبر میکند. فیلم شانگ چی به یکی از حماسیترین فیلم های مارول تبدیل شده و داستانی احساسی را از لنزی جدید به بینندگان تعریف میکند.
ما در فیلم Shang Chi با دنیا های Pocket Dimension نیز آشنا میشویم، دنیایی زیبا و جدید که چیزی مانند آن در هیچ فیلم ابرقهرمانی ندیده بودیم. نقشآفرینی فوقالعاده سیمو لیو و تونی لیانگ دوستداشتنی تجربه لذتبخش این فیلم را دو چندان میکند. چیزی که میتوانم با اعتماد به نفس کامل بگویم این است که هر چه سریعتر به تماشای فیلم زیبا و حماسی شانگ چی بنشینید و از لحظه لحظه آن لذت ببرید، چرا که به جز صحنه های اکشن، جذب سکانس های احساسی خواهید شد و توقع این سطح از تاثیرگذاری را نخواهید داشت.
بررسی داستان فیلم Shang Chi
صحنه های آغازین این فیلم به ما داستان پدر شانگ چی یعنی ژو ونوو (Xu Wenwu) را از طریق یکی از بهترین فلشبک های مارول به نمایش میگذارد. از همان ابتدا، برای مخاطبین مشخص میشود که ژو ونوو یک انسان بیرحم و تشنه قدرت است. این صحنه ها شاهد حمله ونوو به چندین حکومت در طی دوران های مختلف است. این گذر زمان و عدم سالخوردگی ونوو در فیلم شانگ چی برای بینندگان تنها یک معنی دارد: ونوو جاودانه است. در این سکانس ها ما برای اولین بار با طرز کارکرد و قدرت های کلی حلقه های ماندارین آشنا میشویم. ونوو در ادامه فیلم خود را به عنوان ماندارین معروف و واقعی پشت پرده معرفی میکند و مشخص میشود که وی واقعا در سرنوشت تونی استارک نقش داشته است.
ملاقات ماندارین با یینگ لی، مادر شانگ چی
در ادامه فیلم شاهد تقابل و آشنایی ماندارین و یینگ لی بودیم، شخصیتی که انگار در همان نگاه اول توانست قلب سنگی ماندارین را برای لحظاتی شعلهور و بیدار کند. در این تقابل که در دقایق ابتدایی فیلم شانگ چی رخ میدهد، ماندارین سعی دارد تا با حلقه های خود پیروز میدان شود اما از اینکه یک انسان عادی از حملات “حلقه های تحت کنترل ذهنی” او در امان است و به راحتی پاسخ های کوبندهای به او میدهد، متعجب میشود.
یینگ لی که در ادامه این فیلم، مادر شانگ چی خواهد شد، با چند حرکت حساب شده و با استفاده از مهارت های رزمی خاص خود میتواند حلقه های ماندارین را بر علیه ماندارین استفاده کند و پیروز میدان شود. البته که یینگ لی به جز قلب ماندارین، به او صدمهای وارد نمیکند. این تقابل باعث دگرگون شدن شخصیت ماندارین و تلاش او برای تبدیل شدن به مردی بهتر میشود.
اختلاف های خانوادگی و کشمکش های اولیه
قبیلهای که یینگ لی با آنها زندگی میکرده موافق ملاقات و آشنایی بیشتر او با ماندارین نبودند، بخاطر همین وقتی فهمیدند که یینگ لی قصد ازدواج با ماندارین را دارد، او را تبعید کردند. ماندارین هم برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد و عشق خود را ثابت کند، برای اولین بار در طول عمرش حاضر میشود تا حلقه ها را کنار بگذارد و در ادامه فیلم شانگ چی برای بدست آوردن زندگی نرمال و آرام در کنار یینگ لی تلاش کند. این دو به قلب کشور چین سفر میکنند و در ادامه فیلم صاحب دو فرزند میشوند که یینگ لی به هر کدام از آنها، تکه گردنبند خاصی از قبلیه خود میدهد و به آنها میگوید که همیشه مواظب این گردنبند ها باشند. همانطور که میدانید، تا اینجا همه چیز دارد خوب پیش میرود و این برای یک فیلم ابرقهرمانی واقعا چیز عجیبیست! پس بیایید به قلب داستان فیلم شانگ چی سفر کنیم، جایی که همه چیز برای این خانواده خوشحال، عوض خواهد شد.
کشته شدن یینگ لی بخاطر گذشته ماندارین
همه چیز برای شانگ چی و خانوادهاش خوب پیش میرفت تا اینکه یک شب یکی از گنگ هایی که قبلا با ماندارین درگیری های مختلفی داشتند، به منظور انتقام گرفتن از او، به خانوادهاش حمله شبانه میکنند. در طی این حمله، مادر شانگ چی به فرزند خود میگوید که پناه بگیرد و فرار کند. در ادامه فیلم شانگ چی مشخص میشود که مادر شانگ چی در طی این توطئه شبانه کشته شده و مرگ یینگ لی کافیست تا ماندارین صفر تا صد خود را پر کرده و در کمتر از چند ساعت به ماندارین قاتل سابق تبدیل میشود. او به حدی کنترل خود را از دست میدهد که از عمد جلوی پسر خود یعنی شانگ چی، قاتل یینگ لی را با ده حلقه به قتل میرساند. این اتفاق بر روی روحیات و روان شانگ چی تاثیر بسیار زیادی میگذارد و بخاطر همین اتفاق، هنگامی که میخواهد از محل زندگی خود فرار کند، شکی در او ایجاد نمیشود.
پسرک جوان ما در فیلم شانگ چی به بالاترین درجات آمادگی بدنی میرسد، اما برای چه چیزی آماده میشود؟!
ماندارین تصمیم میگیرد که تمرینات استقامت و مبارزات رزمی بسیار سنگینی را به پسر خود یعنی شانگ چی تحمیل کند. او در ابتدای فیلم شانگ چی مخالف این بود که به دخترش نیز همین تمرینات را بدهد و او را خارج از این قضایا گذاشته بود، اما وقتی که شانگ چی هدف پدر خود درباره تبدیل کردن او به یک قاتل تمام عیار را فهمید، تصمیم گرفت که هر چه زودتر آن محل را ترک کند و این کار را کرد. ماندارین که از این اتفاق بسیار عصبانی بود، تصمیم میگیرد تا دختر خود را به نسخهای بهتر از برادرش تبدیل کند.
در ادامه فیلم شانگ چی، ماندارین زندگی جدید شانگ چی را بهم میزند تا به گردنبندش دست پیدا کند
شانگ چی پس از فرار کردن از چین، به سوی آمریکا رفته و زندگی جدیدی برای خود شروع میکند. او ارزش آزادی را میداند و بخاطر همین هم فقط به آزاد بودن و زندگی کردن اهمیت میدهد و هرگز به دنبال پول و شغل های رده بالا نیست. او با خیالی آسوده تا اواسط فیلم شانگ چی مشغول یک زندگی بیدغدغه است که نامه هایی از طرف خواهرش دریافت میکند. او در ابتدا فکر میکند که این نامه ها منظور خاصی ندارند، اما وقتی گروهی از قاتلان حرفهای برای بدست آوردن گردنبند مادرش به او و دوستش در اتوبوس حمله میکنند، تمام این قضایا برای شانگ چی معنی تازهای میگیرند.
این فیلم پر از ملاقات های دوباره است: شانگ چی با خواهرش دیدار میکند و پدرش هر دوی آن ها را سورپرایز میکند
در ادامه فیلم شانگ چی، پس از ملاقات دوباره شانگ چی و خواهرش، هر دوی آنها خیلی زود میفهمند که تمام این مدت در دام پدر خود افتاده بوده و با سادگی هرچهتمامتر آن را دنبال کردهاند. ماندارین طی یک صحنه اکشن، با پسر خود ملاقاتی دوباره میکند و شانگ چی و خواهرش را با خود از امریکا به پیش خودش میبرد. طولی نمیکشد تا شانگ چی و خواهرش متوجه شوند که پدرشان دیوانه شده و صدای مادرشان یینگ لی را میشنود که از او کمک میخواهد. او برای نجات دادن همسر خود میخواهد به قبیله او حمله کند چون صدای او از پشت دیوار حفاظت شده و مرموزی میآید که سالیان سال باز نشده است. ماندارین در اوج فیلم شانگ چی، به قبیله یینگ لی حمله میکند اما توسط پسرش که با هنر های رزمی و ارتباط ذهن و بدن قبلیه سمت مادری خود آشنا شده است، متوقف میشود و توسط هیولایی که خودش از پشت دیوار حفاظت شده آزاد کرده است، کشته میشود.
شانگ چی وارث نهایی حلقه های ماندارین افسانهای
ماندارین در لحظات آخر عمر خود، حلقه های عزیز و قدرتمندش را به پسرش منتقل میکند تا از او در برابر شخصیت منفی اصلی فیلم شانگ چی یعنی موجودات پشت دروازه، محافظت کند. در این لحظه مشخص میشود که با اینکه ماندارین شخصیت منفی و بدی بوده، اما مهر پدری بسیار زیادی برای فرزندان خود در قلب کثیفش داشته و بالاخره در آخرین لحظات عمر خود، تصمیم میگیرد تا انسان قابل احترامی باشد و با فدا کردن خود، جان فرزندش را نجات دهد. فیلم شانگ چی با نبرد نهایی بسیار زیبایی تمام میشود که در آن، شانگ چی، خواهرش و دوستانش همگی موفق به شکست هیولای داستان میشوند و شانگ چی ضربه نهایی را وارد میکند.
سکانس پایانی شانگ چی درباره چه بود؟
فیلم Shang Chi دو سکانس پس از تیتراژ داشت که در اولین آنها، وانگ (دوست و دستیار دکتر استرنج) که در اواسط فیلم نیز در صحنه کوتاهی در حال مبارزه با Abomination مشاهده شده بود، دوباره حضور پیدا میکند و این بار به شانگ چی و کیتی میگوید که باید همراه با او بیایند. سکانس پس از تیتراژ دوم، ادامه همین صحنه است، بدین صورت که وانگ در حال توضیح دادن ماهیت حلقه های شانگ چی به او، دکتر بروس بنر و کاپیتان مارول است. آنها مطمئن هستند که حلقه ها فعال شده و در حال ارسال سیگنال هایی به مقصدی نامشخص هستند و در لحظات آخر فیلم به شانگ چی میگویند که باید با آنها در تماس بماند.
حضور بروس بنر خارج از حالت پروفسور هالک چه معنی دارد؟
همانطور که میدانید، بروس بنر در فیلم اونجرز اندگیم توانست بالاخره خود را با هالک یکی کرده و به یک فرم نهایی و واحد به نام پروفسور هالک دست پیدا کند که هم قدرت های هالک را دارد و هم از هوش و منطق بروس بنر برخوردار است. پس از بشکن زدن با دستکش اینفینیتی، دست راست هالک به ظاهر دچار آسیب شدیدی شد و در آخرین سکانس های فیلم، در بانداژ و از دور گردن او آویزان شده بود. اما در سکانس بعد از تیتراژ فیلم شانگ چی متوجه شدیم که نه تنها بروس بنر در حالت عادی خود به سر میبرد، بلکه دست راستش به طور شگفتانگیزی بهتر شده و بهبود پیدا کرده است.
حتی قبل از حضور بروس بنر در فیلم شانگ چی، گمانهزنی های فراوانی درباره نقش بروس بنر در سریال دیزنی پلاس She-Hulk وجود داشت، اما میدانیم که در این سریال به تمام موضوعاتی که در ذهن مخاطبین سوال ایجاد شده، پاسخ داده خواهد شد.
کاپیتان مارول، خوش خلق تر از همیشه
کاپیتان مارول دارای شخصیتی است که بسیاری از هواداران دنیای سینماتیک مارول از آن ناراضی بودهاند، به صورتی که حس و حال “زورکی” بودن این شخصیت در اکثر صحنه هایی که کاپیتان مارول در آن حضور داشت، قابل لمس بود. اما این بار در فیلم شانگ چی شاهد کاپیتان مارولی بودیم که بسیار خوش اخلاقتر و دارای انرژی بیشتری است. گمانهزنی های بسیار زیادی درمورد بازنویسی شخصیت کاپیتان مارول وجود دارد، ما هم فکر میکنیم که کارول دنورس نیز مانند شخصیت ثور که در فیلم ثور رگناروک تحت تاثیر شخصیتی قرار گرفت، احتمالا شخصیتی جدید و بهتر برای خود میسازد.
اما حالا میرسیم به اصل مطلب! در ادامه میخواهیم به دلایلی بپردازیم که فیلم و کمیک های Shang Chi با هم تفاوت های فاحشی دارند.
ادامه این مطلب برای کسانی پیشنهاد میشود که طرفداران اصیل و واقعی فیلم ها و کمیک های مارول هستند و برایشان جای سوال است که چرا مارول واقعا این کار رو با حلقه های شانگ چی کرده؟! پس اگر شما هم جزو این دسته از هواداران هستید، بعد از مطالعه ادامه مطلب، برایمان نظرات خود را بنویسید تا بتوانیم از ایده های یکدیگر استفاده ببریم.
مارول کلا شانگ چی را عوض کرده است!
مارول قبل از تولید فیلم شانگ چی نیمنگاهی به کمیک های این شخصیت انداخته و تصمیم گرفته که تا حد خیلی زیادی آن ها را نادیده بگیرد! در این فیلم تناقض های بسیار زیادی با نسخه و داستان های اصلی شخصیت شانگ چی نسبت به کمیک ها وجود دارد که شاید به چشم طرفدارانی که کمیک ها را نخواندهاند نیاید. برای مثال ده حلقه شانگ چی در این فیلم با ده حلقه کمیک ها فرق بسیار زیادی دارند که باید به آنها بپردازیم چرا که مارول یکی از جذابترین داستان های کمیکی خود را به طور کل دور ریخته است!
شانگ چی و ده حلقه غیرافسانهای! مقایسه کمیک و فیلم Shang Chi
در کمیک ها این حلقه ها هر کدام حاوی روح یک جنگجو میباشند و جزو پیچیدهترین دستگاه های مهندسی شده توسط نژاد مستقر در سیاره Makluan به شمار میروند. بگذارید خلاصه کوتاهی از اول ماجرا برایتان تعریف کنم تا گیجتر از این نشویم. کاوشگری به نام Axonn-Karr در هنگام دور شدن از سیاره Makluan با هدف پیدا کردن حیات بر روی سیارات دیگر، مجبور به فرود اضطراری بر روی زمین میشود و در غاری در چین پناه میگیرد تا با گذشت زمان بتواند خود را درمان کرده و سفینه خود را تعمیر کند. همانطور که میبینید تا اینجای کار، داستان فیلم Shang Chi زمین تا آسمان با داستان کمیکیاش فرق داشته است، اما این تازه شروع ماجراست. ماندارین، یکی از بزرگترین ابرشرور های مارول، به طور اتفاقی شاهد فرود سیاره Axonn-Karr بود. وی پس از این حادثه تصمیم میگیرد تا با کشتن Axonn-Karr وسایل و تجهیزات او را دزدیده و از آنها استفاده کند، اما هیچ ایدهای ندارد که چرا حلقه هایی که همراه Axonn-Karr هستند، مداما در ذهن او حضور دارند به طوری که انگار او را فرا میخوانند! ماندارین (که در فیلم شانگ چی همان ژو ونوو است) با به انگشت انداختن تک تک این حلقه ها با قدرت های هر کدام بیشتر و بیشتر آشنا میشود و از آنها برای بنا کردن پادشاهی پرقدرت بینالمللی و مخفی خود استفاده میکند.
در کمیک ها، هر کدام از این حلقه ها قدرت خاص و منحصر به فرد خود را دارند. ماندارین با استفاده از این حلقه ها به قدرت های فراوانی همچون کنترل ذهن و ماده و روح و زمان دست یافت. در فیلم شانگ چی و افسانه ده حلقه قضیه کمی فرق میکند، چرا که اولا این حلقه ها انگشتر نیستند و مانند حلقه های قدرت استفاده شده در فنون رزمی چینی به دور دستان کاربر خود سوار میشوند. دوما اینکه تمام حلقه ها، خواص یکسانی داشته و وقتی در کنار هم گذاشته میشوند، قدرت یک دیگر را تقویت میکنند. اما بخاطر صحنه آخر فیلم شانگ چی که چند پاراگراف قبل به آن پرداختیم، این مسئله ممکن است تماما درست نباشد.